مشاوره حقوقي مشاوره حقوقي
|
قانونگذاران از سالها پيش تا كنون قوانين زيادي را براي نظم دهي به جامعه وضع نمودهاند و هر فرد وظيفه دارد كه به اين قوانين احترام بگذارد و آنها را رعايت كند. وكالت نيز يكي از مسائلي است كه قوانين زيادي در خصوص آن وضع گرديده است. اثبات وكالت وكيل در دادگاه يكي از قوانيني ميباشد كه قانونگذار در خصوص وكالت وكيل تعيين كرده است و در تمامي مراجع قضايي انجام ميگيرد. در ادامه اين مطلب قصد داريم در خصوص اثبات وكالت وكيل در دادگاه توضيحات مفصلي را خدمتتان ارائه دهيم، با ما همراه باشيد. منبع : اثبات وكالت وكيل به چه كسي گفته ميشود ؟وكيل به شخصي گفته ميشود كه در زمينه حقوقي تحصيل نموده است و اطلاعات بسيار زيادي در اين حوزه دارد. وكلاي دادگستري پروانه وكالت دارند كه از كانون وكلا يا مركز مشاوران قوه قضاييه آن را اخذ نمودهاند. وكلا داراي علم بسيار زيادي بوده و به ما در حل پروندههاي حقوقي خود كمك ميكنند. استفاده از يك وكيل كاردان و مجرب ميتواند مزيتهاي زيادي را براي فرد به همراه بياورد. طبق قانون هردو طرف دعوا يعني هم خواهان و هم خوانده ميتوانند براي دفاع از حقوق خود از وكيل كمك بگيرند. شما عزيزان ميتوانيد براي مشاوره حقوقي و اقامه دعاوي خود از وكلاي مجرب وكيل دات كام كمك بگيريد. اثبات وكالت چيست ؟همانطور كه ميدانيد همه افراد ميتوانند در دعاوي خود از وكيل استفاده كنند و از مزاياي آن بهره مند شوند. اما سمت وكيل ميبايست قبل از هركاري براي دادگاه مشخص شود و وكالت او به اثبات برسد. از آنجايي كه وكيل به عنوان يك شخص ثالث قصد مشاركت در دعواي خوانده و خواهان را دارد ميبايست اثبات كند كه وكيل يكي از آنها است تا دادگاه بداند كه او داراي چه اختياراتي است. پس ميتوان نتيجه گيري كرد كه اثبات وكالت يعني اينكه فرد وكيل به دادگاه اثبات كند كه وكيل يكي از طرفين دعوا است و خود را احراز سمت كند. اثبات شدن وكالت وكيل يكي از موضوعات مهمي است كه ميبايست حتما انجام گيرد و در غير اين صورت ممكن است فرد وكيل نتواند در دعوا مشاركت كند و از موكل خود دفاع نمايد. نحوه اثبات وكالت وكيل در دادگاهاثبات وكالت وكيل در دادگاه به دو صورت انجام ميشود. اگر وكالت خارج از دادگاهي كه دعوا در آن طرح شده است و در ايران تنظيم شود ميبايست به امضاي موكل برسد و سپس به دادگاه ارائه شود تا وكالت وكيل براي دادگاه به اثبات برسد. در مورد دوم نيز اگر وكالت نامه خارج از ايران تنظيم شود ميبايست يكي از ماموران كنسولي جمهوري اسلامي آن را تائيد كند و سپس وكالت نامه به دادگاه ارائه شود تا وكالت وكيل به اثبات برسد. سوالات متداولاثبات وكالت وكيل الزامي است ؟بله الزامي بوده و ميبايست حتما انجام شود كه توضيحات كاملتر در متن مقاله آمده است. آيا همه افراد ميتوانند از وكيل استفاده كنند ؟بله همه افراد اين حق را دارند و توضيحات كاملتر در متن مقاله آمده است. براي اثبات وكالت نامه نياز به ارائه وكالت نامه نيز ميباشد ؟بله براي اثبات وكالت وكيل پس از تنظيم وكالت نامه ميبايست آن را براي دادگاه ارسال كرد. براي دريافت اطلاعات بيشتر در خصوص اثبات وكالت، به كانال تلگرام حقوقي وكيل دات كام مراجعه نماييد. كارشناسان مركز مشاوره حقوقي وكيل دات كام نيز آمادهاند تا با ارائه خدماتي در زمينه مشاوره حقوقي تلفني وكيل دات كام به سوالات شما عزيزان پيرامون اثبات وكالت پاسخ دهند.
منبع : اثبات وكالت
ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
طلاق غيابي يكي از انواع طلاق ميباشد و پيش از بيان هر نكتهاي بايد بگوييم كه طلاق در لغت به معناي متاركه و جدايي و در اصطلاح حقوقي به معناي پايان ازدواج به صورت قانوني ميباشد هنگامي كه رابطه زوجيت ميان مرد و زن شكل ميگيرد و آنها وارد زندگي مشترك ميشوند و در واقع از زماني كه عقد نكاح منعقد ميشود، حقوق و تكاليفي بر عهده آنها قرار ميگيرد براي استحكام روابط زناشويي اين حقوق و تكاليف بايد به نحو احسن انجام شوند؛ در صورتي كه حقوق و تكاليف را نسبت به يكديگر انجام ندهند مبحث طلاق مطرح ميگردد. توصيه ميكنيم مقاله مشاوره طلاق را مطالعه نماييد.
1-رأي غيابي| طلاق غيابيهر دعوايي كه در دادگاه مطرح مي شود دو طرف دارد خواهان و خوانده اگر خواهان به دادگاه مراجعه كند و دعوا را عليه خوانده مطرح نمايد دادگاه به منظور اطلاع دادن به خوانده از وجود چنين دعوايي براي او ابلاغيه صادر مي كند حال اگر اين ابلاغيه به هر دليلي به دست خوانده نرسيده باشد و خوانده در جلسه دادگاه نيز حضور پيدا نكند، در نتيجه در اين دادگاه خوانده محكوم مي شود، و اين رأي، رأي غيابي خواهد بود. توصيه مي كنيم مقاله طلاق توافقي را مطالعه نماييد. 2-زماني كه خواهان مرد است| طلاق غيابيدر ماده ۱۱۳۳ قانون مدني بيان شده است كه (مرد مي تواند با رعايت شرايط مقرر در اين قانون با مراجعه به دادگاه تقاضاي طلاق همسرش را بنمايد.) مطابق اين ماده حق طلاق در قانون مدني به مرد داده شده است بنابراين اگر زوجه يعني زن در دادگاه حاضر نشود دادگاه رأي طلاق را به نفع مرد صادر ميكند توجه كنيد كه رأي طلاق صادر مي شود اما مرد براي اينكه بتواند اين طلاق را ثبت كند بايد تمام حقوق مالي زن را تأمين كند و اگر به هر دليلي رأي دادگاه رأي غيابي باشد زن در مدت ۲۰ روز مي تواند واخواهي كند، واخواهي به معناي اعتراض شخصي مي باشد كه دادگاه او را محكوم عليه تشخيص داده در حالي كه او غايب بوده است. براي كسب اطلاعات بيشتر در مورد واخواهي كليك كنيد. 3-زماني كه خواهان زن است| طلاق غيابياگر زن به دادگاه مراجعه كند و عليه زوج در خصوص طلاق اقامه دعوا نمايد بايد بتواند در دادگاه دلايل خود را مطابق قانون ثابت كند زيرا همانطور كه بيان شد حق طلاق در قانون مدني در ماده ۱۱۳۳ به مرد داده شده است بنابراين درخواست طلاق بايد براساس دلايل موجهي باشد در اين صورت براي خوانده ابلاغيه صادر مي شود و اگر ابلاغيه به هر دليلي به دست مرد نرسد و او در جلسه دادگاه حضور پيدا نكند و لايحه خود را ارائه ندهد رأي دادگاه رأي غيابي خواهد بود. در تبصره ماده ۱۱۳۳ قانون مدني بيان شده است كه (زن نيز مي تواند با وجود شرايط مقرر در مواد (۱۱۱۹)، (۱۱۲۹) و (۱۱۳۰) اين قانون، از دادگاه تقاضاي طلاق نمايد.) حال به بررسي اين مواد قانوني مي پردازيم. 4-مواد قانوني مرتبط| طلاق غيابيماده ۱۱۱۹ قانون مدني بيان مي كند كه (طرفين عقد ازدواج مي توانند هر شرطي كه مخالف با مقتضاي عقد مزبور نباشد در ضمن عقد ازدواج يا عقد لازم ديگر بنمايند مثل اينكه شرط شود هر گاه شوهر زن ديگر بگيرد يا درمدت معيني غائب شود يا ترك انفاق نمايد يا بر عليه حيات زن سوء قصد كند يا سوء رفتاري نمايد كه زندگاني آن ها با يكديگر غير قابل تحمل شود زن وكيل و وكيل در توكيل باشد كه پس از اثبات تحقق شرط در محكمه و صدور حكم نهائي خود را مطلقه سازد.) منظور اين ماده شروط ضمن عقد و وكالت دادن به زن در طلاق است . درخواست طلاق از سوي زناز ديگر مواد قانوني مرتبط با طلاق غيابي ماده ۱۱۲۹ قانون مدني است كه به اين شرح مي باشد (در صورت استنكاف شوهر از دادن نفقه و عدم امكان اجراء حكم محكمه و الزام او به دادن نفقه، زن مي تواند براي طلاق به حاكم رجوع كند و حاكم شوهر او را اجبار به طلاق مينمايد همچنين است در صورت عجز شوهر از دادن نفقه.) اين ماده مربوط پرداخت نكردن نفقه مي باشد چه از روي ناتواني چه زماني كه مرد از پرداخت آن درصورت استطاعت مالي امتناع مي كند. براي اطلاع از طلاق در صورت بخشيدن مهريه كليك كنيد. عسر و حرج زنماده ۱۱۳۰ قانون مدني به نكته اي اشاره مي كند كه در مبحث طلاق غيابي از اهميت به سزايي برخوردار مي باشد به اين شرح كه (در صورتي كه دوام زوجيت موجب عسر و حرج زوجه باشد، وي ميتواند به حاكم شرع مراجعه و تقاضاي طلاق كند. چنان چه عسر و حرج مذكور در محكمه ثابت شود، دادگاه ميتواند زوج را اجبار به طلاق نمايد و در صورتي كه اجبار ميسر نباشد زوجه به اذن حاكم شرع طلاق داده ميشود. عسر و حرج موضوع اين ماده عبارت است از به وجود آمدن وضعيتي كه ادامهي زندگي را براي زوجه با مشقت همراه ساخته و تحمل آن مشكل باشد و موارد ذيل در صورت احراز توسط دادگاه صالح از مصاديق عسر و حرج محسوب ميگردد: مصاديق عسر و حرج۱- ترك زندگي خانوادگي توسط زوج حداقل به مدت شش ماه متوالي و يا نه ماه متناوب در مدت يك سال بدون عذر موجه. موارد مندرج در اين ماده مانع از آن نيست كه دادگاه در ساير مواردي كه عسر و حرج زن در دادگاه احراز شود، حكم طلاق صادر نمايد.) با استناد به مطالبي كه بيان شد و با بهره بردن از مشاورههاي حقوقي ميتوانيد فرايند طلاق غيابي را با سهولت پشت سر بگذاريد. براي اطلاع از نحوه تقسيم اموال بعد از طلاق كليك كنيد. براي دريافت اطلاعات بيشتر در خصوص طلاق غيابي، به كانال تلگرام حقوقي وكيل دات كام مراجعه نماييد . كارشناسان مركز مشاوره حقوقي وكيل دات كام نيز آمادهاند تا با ارائه خدماتي در زمينه مشاوره حقوقي تلفني وكيل دات كام به سوالات شما عزيزان پيرامون طلاق پاسخ دهند .
ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
عدم همكاري يكي از وراث در فرايند انحصار وراثت يكي از موضوعاتي است كه ميتواند اين فرايند را با مشكل روبه رو كند ما در اين مقاله سعي داريم موقعيتي را بررسي كنيم كه در آن يكي از ورثه حاضر به همكاري با ساير وراث نميباشد. همچنين به بررسي موقعيتي ميپردازيم كه به دليل عدم حضور يكي از وراث سايرين دچار مشكل ميشوند. به عنوان مثال همه ما املاك بلا استفاده را مشاهده كردهايم كه به علت اختلاف وراث با يكديگر رها شدهاند. پاسخ اين كه چگونه بايد اين مشكل را حل كنيم و املاك را بلا استفاده شده رها نكنيم در قانون مطرح شده است كه در ادامه به بررسي آن ميپردازيم. توصيه ميكنيم مقالات وصيت چيست و وارث مفقود الاثر را مطالعه نماييد.
1-راه حل اول| عدم همكاري يكي از وراثاولين راه حل براي راضي كردن شخصي كه از حضور و همكاري با ساير وراث خودداري مي كند اين است كه به روش منطقي با او صحبت كنيم يا اينكه از روش كدخدامنشي استفاده كنيم و در صورتي كه موفق به كسب رضايت او نشديم راه حل دوم در پيش ميگيريم. 2-راه حل دوم| عدم همكاري يكي از وراثراه حل دوم اين است كه وراث دعواي خلع يد مشاعي را مطرح كنند از طريق اين دعوا ملك مورد نظر پلمب ميشود و وراث ميتوانند در خصوص سرنوشت ملك مورد نظر با توافق يكديگر تصميمگيري كنند شايد براي شما سوألي مطرح شود تحت اين عنوان كه چرا وراث بايد ملكي را كه به ارث ميبرند پلمب كنند پاسخ اين است كه گاهي اوقات بعضي از ورثه از ملكي كه به آنها ارث رسيده است بهره بيشتري نسبت به ساير وراث ميبرند و در اين حالت حاضر به حضور و همكاري با ساير وراث در خصوص فروش آن مال نيستند و از طريق پلمب كردن ملكي كه به ارث ميرسد ساير وراث كه بهره كمتر يا حتي هيچ بهرهاي نميبرند در وضعيت برابر با وراثي كه بهره بيشتري ميبرند قرار ميگيرند. 3-راه حل سوم| عدم همكاري يكي از وراثاگر استفاده از دو راه حلي كه پيشتر به آن اشاره شد نتيجه نداد از راه حل سوم استفاده ميشود در ماده ۹۵ قانون آيين دادرسي مدني بيان شده است كه: (عدم حضور هريك از اصحاب دعوا و يا وكيل آنان در جلسه دادرسي مانع رسيدگي و اتخاذ تصميم نيست.) بنابراين اگر يكي از وراث در جلسه دادگاه حاضر نشود و همكاري نكند دادگاه موظف است كه جلسه رسيدگي به دادخواست را بدون حضور و همكاري او برگزار نمايد و در آخر دادگاه حكم غيابي صادر ميكند و سهم هر يك از وراث را تعيين مينمايد. توصيه ميكنيم مقاله انحصار وراثت را مطالعه نماييد. نكات۱-تا زماني كه فرايند انحصار وراثت به پايان برسد هيچ كدام از وراث نميتوانند در اموال متوفي تصرف داشته باشند. در گواهي انحصار وراثت سهم الارث ورثه تعيين ميشود و وظيفه صدور آن با شوراي حل اختلاف آخرين محلي است كه متوفي در آن اقامت داشته است. حال اگر يكي از وراث حضور نداشته باشد و يا همكاري لازم را انجام ندهد شوراي حل اختلاف ميتواند از اداره ثبت احوال استعلام كند و با ارائه مدارك لازم گواهي انحصار وراثت دريافت ميشود اين مدارك عبارتند از گواهي فوت متوفي، شناسنامه متوفي، شناسنامه وراث و استشهاديه محضري اگر موجود باشد. قانون براي ورثهاي كه در مراحل انحصار وراثت حضور و يا همكاري نداشتهاند فرصتي را قائل شده است كه تا قبل از صدور گواهي انحصار وراثت ميتوانند اعتراض خود را بيان كنند. براي دريافت اطلاعات بيشتر در خصوص ارث و انحصار وراثت، به كانال تلگرام حقوقي وكيل دات كام مراجعه نماييد . كارشناسان مركز مشاوره حقوقي وكيل دات كام نيز آماده اند تا با ارائه خدماتي در زمينه مشاوره حقوقي تلفني وكيل دات كام به سوالات شما عزيزان پيرامون ارث و انحصار وراثت پاسخ دهند .
ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
انحصار وراثت و مباحث مربوط به ارث در ظاهر داراي پيچيدگي و ابهاماتي ميباشند به همين خاطر ما در اين مقاله سعي داريم تا با بيان مطالب و نكات كليدي به سوالات شما در اين خصوص پاسخ دهيم؛ زماني صحبت از ارث و انحصار وراثت ميشود كه شخص فوت كرده باشد، زيرا در اين صورت است كه بايد وضعيت دارايي او مشخص شود به اين ترتيب اطلاع داشتن از اينكه چه اشخاصي از متوفي ارث ميبرند و مراحل انحصار وراثت به چه شكل است ميتواند بسياري از ابهامات را برطرف كند. براي مطالعه مقاله وصيت چيست كليك كنيد.
1-طبقات ارث مطابق ماده 862 قانون مدني| انحصار وراثتطبقه اول : پدر و مادر ، اولاد و اولاد اولاد ( نوه ). درجه اول : پدر و مادر، اولاد متوفي. درجه دوم : اولاد اولاد ( نوهها ). درجه سوم : اولاد اولاد اولاد (نبيرهها ). طبقه دوم : اجداد ( پدر و مادر بزرگ ) و برادر و خواهر اولاد آنها. درجه اول : جد ( پدر پدر و پدر مادر ) و جده ( مادر پدر و مادر مادر ) و برادر و خواهر. درجه دوم : پدر جد و مادر جد و پدر جده و مادر جده و فرزندان برادر و خواهر. طبقه سوم : عمات ( عمه ) و عمام ( عمو ) و اخوان ( دايي ) و خالات ( خاله ) و اولاد آنها. 1-عمو و عمه و خاله و دايي ( درجه اول ) و اولاد آنها ( درجه دوم ). 2-عمو و عمه و خاله و دايي پدر و مادر ( درجه اول ) و فرزندان آنها ( درجه دوم ) توصيه ميكنيم مقاله در صورت عدم همكاري يكي از وراث چه بايد كرد را مطالعه نماييد. 2-مراحل| انحصار وراثتدر خصوص مراحل انحصار وراثت بايد بيان كنيم كه ورثه شخصي كه فوت شده است و همه اشخاصي كه صاحب نفعي از تركه متوفي هستند يا به عبارت ديگر از او ارث ميبرند بايد به شوراي حل اختلاف آخرين محل اقامت متوفي مراجعه كنند. در شوراي حل اختلاف بعد از انجام فرايندي، گواهي انحصار وراثت صادر ميشود. در اين گواهي ميزان ارث اشخاصي كه وارث هستند يا از تركه شخصي كه فوت شده نفعي ميبرند مشخص شده است. براي دريافت گواهي انحصار وراثت ارائه مداركي الزامي ميباشد. اين مدارك عبارتند از: استشهاديه محضري، گواهي فوت، شناسنامه شخصي كه فوت شده، عقد نامه يا رو نوشت از آن، شناسنامه اشخاصي كه ارث ميبرند، وصيت نامه تأييد شده و رسمي متوفي. توصيه ميكنيم مقاله وارث مفقود الاثر را مطالعه نماييد. 3-انواع گواهي| انحصار وراثتبا در نظر گرفتن اينكه ملاك، مدت زمان ميباشد با دو نوع گواهي انحصار وراثت رو به رو هستيم. گواهي انحصار وراثت محدود و گواهي انحصار وراثت نامحدود. تفاوت اين دو نوع از گواهي را ميتوان به اين صورت بيان كرد كه اگر شخصي كه فوت شده اموالي داشته باشد، گواهي انحصار وراثت، به صورت گواهي نامحدود صادر ميشود و در غير اين صورت، يعني زماني كه متوفي اموالي نداشته باشد گواهي محدود صادر ميگردد. نكات1-در ميان اين موارد كه براي دريافت گواهي فوت بايد ارائه شود ممكن است ابهامي در خصوص استشهاديه محضري وجود داشته باشد كه توضيحاتي را براي رفع ابهام در ادامه بيان ميكنيم. اين استشهاديه توسظ دفاتر اسناد رسمي ارائه ميشود. به اين صورت كه سه نفر در اين دفاتر حاضر ميشوند و تأييد ميكنند، ورثه متوفي كه از او ارث ميبرند چه كساني هستند. حال اگر يكي از وراث در دسترس نباشد، در اين صورت ميتوان به شوراي حل اختلاف مراجعه كرد و درخواستي را مبني بر استعلام از ثبت احوال صادر نمود. 2-در ابتداي انجام مراحل انحصار وراثت، وراث و اشخاصي كه صاحب منافع از تركه و ارثي كه متوفي به جا گذاشته است ميباشند به دفاتر خدمات الكترونيك قضايي مراجعه ميكنند و درخواست صدور گواهي انحصار وراثت را مينمايند و همان طور كه پيشتر بيان شد صلاحيت صدور اين گواهي در حدود صلاحيتهاي شوراي حل اختلاف ميباشد. 3-فرايند صدور گواهي انحصار وراثت توسط شوراي حل اختلاف آخرين اقامتگاه متوفي صورت ميگيرد، اين شورا دادخواست را يك نوبت در روزنامههاي كثير الانتشار و يا محلي آگهي ميكند و هزينه اين اقدام را از متقاضي دادخواست دريافت مينمايد. بعد از مدت يك ماه از تاريخ انتشار و در صورت وجود نداشتن معترض اين گواهي صادر ميشود. سقف 50 ميليون تومانبراي متوفياني كه اموال زير 50 ميليون تومان دارند گواهي انحصار وراثت محدود صادر ميگردد كه نيازمند نشر آگهي نيست ولي براي اموال بالاي 50 ميليون نياز به نشر آگهي هست و گواهي نامحدود صادر ميگردد. براي دريافت اطلاعات بيشتر در خصوص انحصار وراثت، به كانال تلگرام حقوقي وكيل دات كام مراجعه نماييد . كارشناسان مركز مشاوره حقوقي وكيل دات كام نيز آماده اند تا با ارائه خدماتي در زمينه مشاوره حقوقي تلفني وكيل دات كام به سوالات شما عزيزان پيرامون انحصار وراثت پاسخ دهند .
ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
امروزه در دادگاهها شاهد افزايش شكايات هستيم. در طول سال افراد زيادي اقدام به طرح دعوا در دادگاه ميكنند. طرح دعوا در دادگاه شامل برخي قواعد و مقررات ميشود كه ميبايست خوانده، خواهان و وكيل آنها را رعايت كنند. احراز سمت يكي از مواردي است كه ميبايست توسط خوانده، خواهان يا وكيل در حين اقامه دعوا انجام شود. در ادامه اين مطلب قصد داريم در خصوص احراز سمت خواهان، خوانده و وكيل در دادگاه توضيحات مفصلي را در اختيارتان قرار دهيم، با ما همراه باشيد.
منبع : احراز سمت خواهان
احراز سمت خواهان به چه معناست ؟خواهان به فردي گفته ميشود كه دعوا را اقامه ميكند و عليه شخص ديگري در دادگاه طرح دعوا نموده است. فرد خواهان براي اقامه دعوا بايد حتما از آن دعوا نفع شخصي ببرد. خواهان ميبايست در حين اقامه دعوا و ارائه دادخواست سمت خود را مشخص كند، يعني بايد مداركي را ارائه كند كه نشان دهنده هويت او باشند كه به اين كار احراز سمت خواهان گفته ميشود. پس از ارسال مدارك اثبات كننده سمت، خواهان در دادگاه احراز سمت ميشود. همچنين اگر فردي به عنوان نماينده، وصي، قيم و… فرد خواهان اقدام به طرح دعوا نموده باشد نيز ميبايست مدارك اثبات كننده سمت خود را به همراه دادخواست به دادگاه ارائه نمايد تا احراز سمت شود. احراز سمت خواهان يا نماينده او به اين دليل ضرورت دارد كه هر فرد در قانون تنها ميتواند براي دفاع از حقوق خودش شكايت كند و بايد احراز شود كه او اين كار را براي حفظ حقوق و نفع شخصي خود انجام داده است كه در اين صورت حتي نماينده او نيز بايد احراز سمت شود. چنانچه خواهان يا نماينده او احراز سمت نشوند خوانده ميتواند به آنها ايراد عدم احراز سمت را وارد كند. احراز سمت خوانده در دادگاهخوانده به فردي گفته ميشود كه در دادگاه عليه او طرح دعوا گرديده است و او ميبايست در دادگاه حاضر شده و از خود دفاع كند. خوانده نيز همانند خواهان بايد در دادگاه احراز سمت شود. خوانده براي دفاع از خود بايد سمتش را براي دادگاه تعيين و مشخص كند. همچنين اگر به هر دليلي نماينده، قيم، ولي و… خوانده به جاي او در دادگاه حاضر شوند و از او دفاع كنند نيز ميبايست احراز سمت شوند و مداركي را به دادگاه ارائه دهند كه سمت آنها را احراز و اثبات كند. چنانچه خوانده يا نماينده او در دادگاه احراز سمت نشوند خواهان حق دارد كه به آنها ايراد عدم احراز سمت را وارد نمايد. آيا احراز سمت وكيل در دادگاه الزامي است ؟گاهي ممكن است خواهان و خوانده از وكيل كمك بگيرند و از او بخواهند كه با حاضر شدن در دادگاه از حقوق آنها دفاع كند. طبق قانون وكيل خوانده يا خواهان نيز ميبايست در دادگاه احراز سمت شود و مشخص كند كه وكيل چه كسي است. همچنين وكيل بايد اثبات كند كه با رضايت فرد خواهان يا خوانده از او در دادگاه دفاع ميكند كه اين مورد نيز بخشي از احراز سمت او به حساب ميآيد. وكيل بايد مدارك و مشخصات خود را براي دادگاه بفرستد تا احراز سمت شود و در غير اين صورت خوانده يا خواهان ميتوانند به او ايراد عدم احراز سمت را وارد كنند. سوالات متداولخوانده كيست ؟خوانده به شخصي گويند كه عليه او در دادگاه طرح دعوا شده است. در صورت عدم احراز سمت وكيل چه ميشود ؟وكيل نيز بايد احراز سمت شود و در غير اين صورت ممكن است به او ايراد عدم احراز سمت وارد شود كه توضيحات كاملتر در متن مقاله آمده است. براي دريافت اطلاعات بيشتر در خصوص احراز سمت، به كانال تلگرام حقوقي وكيل دات كام مراجعه نماييد. كارشناسان مركز مشاوره حقوقي وكيل دات كام نيز آمادهاند تا با ارائه خدماتي در زمينه مشاوره حقوقي تلفني وكيل دات كام به سوالات شما عزيزان پيرامون احراز سمت پاسخ دهند.
منبع : احراز سمت خواهان
ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
هرگاه پروندهاي در دادگاه تشكيل ميشود و فردي از ديگري شكايت ميكند دادگاه ميبايست رسيدگي به آن دعوا را آغاز نمايد و حكمي را در خصوص آن صادر كند. صدور قرار رد دعوا يكي از مواردي است كه ميتواند باعث جلوگيري از پيگيري و ادامه دعاوي در دادگاهها شود. در ادامه اين مقاله قصد داريم در خصوص قرار رد دعوا و موارد صدور آن توضيحات مفيدي را در اختيارتان قرار دهيم، با ما همراه باشيد.
منبع : موارد رد دعوا قرار رد دعواقرار رد دعوا يكي از انواع قرارهاي صادر شده از طرف دادگاهها ميباشد كه در موارد به خصوصي صادر ميگردد. هرگاه كه خوانده به دلايل مختلف ايرادي را به خواهان، دادگاه و… وارد كند و اعتراض كند و يا اينكه دادگاه به خاطر وجود برخي دلايل ادامه دعوا را جايز نداند قرار رد دعوا صادر ميشود. چنانچه قرار رد دعوا صادر شود بررسي و پيگيري دعوا متوقف ميشود. قرار رد دعوا در برخي موارد ميتواند حق طرح دوباره دعوا را از خواهان بگيرد اما گاهي ممكن است با وجود صدور اين قرار بازهم خواهان بتواند دعواي خود را مطرح كند. موارد صدور قرار رد دعوا كدامند ؟قرار رد دعوا در موارد مختلفي صادر ميشود. همانطور كه گفتيم اين قرار معمولا به دليل اعتراضات و ايراد وارد نمودن خوانده به خواهان و… صادر ميشود. موارد صدور قرار رد دعوا به شرح زير ميباشند:
اگر قرار رد دعوا صادر شود ميتوان دوباره طرح دعوا نمود ؟آيا دعواي رد شده قابليت طرح مجدد را دارد؟ جواب مثبت است اما موانعي كه سبب رد دعوا شده بودند بايد رفع شوند. براي مثال اگر خواهان داراي اهليت نيست و به همين دليل دعواي او رد گرديده ميتواند از نماينده يا وكيل خود بخواهد تا دعوا را به جاي او طرح كنند كه در اين صورت ديگر قرار رد دعوا صادر نميشود. قرار چيست ؟قرار به نظر و راي دادگاه گفته ميشود كه به خوانده و خواهان يا همان طرفين دعوا ابلاغ ميشود. قرار توسط قاضي، بازپرس و… صادر ميشود. برخي از افراد تصور ميكنند كه قرار و حكم يكي هستند اما در اين خصوص بايد بگوييم كه اين تصور اشتباه بوده و اين دو با هم متفاوت هستند. قرارها انواع و اقسام مختلفي دارند و در خصوص موضوعات مختلف صادر ميشود. براي مثال اگر فردي مورد تعقيب قرار بگيرد و سپس مشخص شود كه بيگناه است بازپرس براي او قرار منع تعقيب را صادر ميكند كه طي صدور آن ديگر فرد مورد تعقيب نخواهد بود. اما حكم دعوايي را فيصله ميدهد. سوالات متداولاگر خواهان بعد از سپري شدن مهلت قانوني دعوا را طرح كند چه ميشود ؟در اين صورت دعواي طرح شده توسط او با صدور قرار رد دعوا رد ميشود. عدم اهليت خواهان ميتواند باعث صدور قرار رد دعوا شود ؟بله چنانچه خوانده به اين موضوع ايراد وارد كند و مورد رفع نگردد قرار رد دعوا صادر ميشود. براي دريافت اطلاعات بيشتر در خصوص موارد رد دعوا، به كانال تلگرام حقوقي وكيل دات كام مراجعه نماييد. كارشناسان مركز مشاوره حقوقي وكيل دات كام نيز آمادهاند تا با ارائه خدماتي در زمينه مشاوره حقوقي تلفني وكيل دات كام به سوالات شما عزيزان پيرامون موارد رد دعوا پاسخ دهند.
منبع : موارد رد دعوا
ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
هر فرد در جامعه از اين حق برخوردار است كه براي مطالبه حقوق اجتماعي خود عليه ديگران طرح دعوا كند و از دادگاه بخواهد كه با مجرمين طبق قانون برخورد كند. هيچكس نميتواند مانع طرح دعوا توسط فرد ديگر شود اما گاهي ممكن است دعوا به دلايلي رد شود و دادگاه از پيگيري و بررسي آن صرف نظر كند. چنانچه قرار رد دعوا صادر شود اين اتفاق خواهد افتاد و دعوا ديگر توسط دادگاه بررسي نخواهد شد. در ادامه اين مقاله قصد داريم در خصوص قرار رد دعوا و شرايط صدور آن توضيحات مفصلي را در اختيارتان قرار دهيم، با ما همراه باشيد.
منبع : قرار رد دعوا چيست قرار رد دعوا و پيامدهاي آنقرار رد دعوا يكي از انواع قرارهاي تعيين شده توسط قانونگذار است كه در موارد مختلفي صادر ميشود. قرار رد دعوا معمولا به علت ايراد وارد نمودن از طرف خوانده ( فردي كه عليه او در دادگاه طرح دعوا شده است) صادر ميشود. در برخي موارد نيز مقام قضايي ادامه دادن دعوا را صلاح نميداند و با صدور اين قرار به آن خاتمه ميدهد. از مهمترين پيامدهاي اين نوع قرار ميتوان به رد شدن دعوا شاره نمود، با صدور اين قرار دعوا رد شده و ديگر پيگيري نخواهد گرديد. شرايط صدور قرار رد دعوا چيست ؟همانطور كه ميدانيد قرار رد دعوا در مواردي كه خوانده ايراد وارد كند مثل مشروع نبودن دعوا، عدم اهليت خواهان، عدم صلاحيت وكيل خواهان، طرح دعوا خارج از مهلت قانوني و مواردي از اين قبيل صادر ميشود. اما قانونگذار شرط مهمي را نيز در خصوص صدور اين نوع قرار پيش بيني كرده است كه خوانده ميبايست به آن توجه داشته باشد. چنانچه خوانده بخواهد با وارد كردن ايراد به خواهان يا موضوعات ديگر خواستار صدور قرار رد دعوا شود ميبايست ايراد خود را تا پايان اولين جلسه دادرسي وارد كند. چنانچه خوانده نسبت به اين شرط مهم بيتوجه باشد ممكن قرار رد دعوا صادر نشود و شرايط ديگري به وجود بيايد. ايراد وارد نمودن خوانده پس از پايان اولين جلسه دادرسي و صدور قرار رد دعواايراد وارد كردن خوانده ميبايست تا پايان جلسه اول دادرسي انجام شود و در غير اين صورت قرار رد دعوا صادر نميشود. اما نكته حائز اهميت اينجاست كه اگر خوانده به خاطر وجود دلايل موجه بعد از پايان اولين جلسه دادرسي ايراد خود را وارد كند بازهم دادگاه ايراد او را ميپذيرد و قرار رد دعوا را صادر خواهد كرد. به عنوان مثال اگر خواهان قبل از پايان اولين جلسه دادرسي داراي اهليت باشد اما بعد از پايان آن جلسه داراي جنون شود و فاقد اهليت شود خوانده ميتواند ايراد خود را به اين موضوع وارد كند تا دادگاه قرار رد دعوا را صادر كند. سوالات متداولشرط اصلي صدور قرار رد دعوا چيست ؟شرط اصلي صدور قرار رد دعوا وارد نمودن ايراد از طرف خوانده تا پايان اولين جلسه دادرسي خواهد بود كه توضيحات كاملتر در متن مقاله آمده است. قرار رد دعوا معمولا به چه دليل صادر ميشود ؟قرار رد دعوا معمولا به دليل اعتراض و وارد نمودن ايراد از طرف خوانده صادر ميشود كه توضيحات كاملتر در متن مقاله آمده است. براي دريافت اطلاعات بيشتر در خصوص قرار رد دعوا، به كانال تلگرام حقوقي وكيل دات كام مراجعه نماييد. كارشناسان مركز مشاوره حقوقي وكيل دات كام نيز آمادهاند تا با ارائه خدماتي در زمينه مشاوره حقوقي تلفني وكيل دات كام به سوالات شما عزيزان پيرامون قرار رد دعوا پاسخ دهند.
منبع : قرار رد دعوا چيست
ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
نفقه فرزند از آن دسته مسائلي است كه بسيار جاي بحث دارد و ما در اين مقاله قصد داريم تا به سوالات شما در اين خصوص پاسخ دهيم اما براي دريافت اطلاعات دقيقتر درباره اين موضوع بهتر است از مشاورههاي حقوقي استفاده كنيد؛ تشكيل خانواده از مهمترين تصميمات زندگي هر شخصي محسوب ميشود. در مقابل آن، تصميم به طلاق و جدايي، تصميمي به مراتب مهمتر است. از اين منظر كه به موجب ازدواج، زوجين مسئوليتهايي را نسبت به يك ديگر و در مواردي نسبت به فرزند حاصل از آن ازدواج بر عهده ميگيرند و زماني كه از يك ديگر جدا ميشوند هر يك از آنها بايد مطمئن باشد كه اين مسئوليتها به درستي انجام شده است. يكي از اين مسئوليتها بحث نفقه فرزند ميباشد كه در ادامه به بررسي آن ميپردازيم. توصيه مي كنيم مقاله مشاوره طلاق و حضانت فرزند را مطالعه نماييد.
1-نفقه فرزند| پرداخت نفقه فرزند برعهده چه كسي است؟ماده 1199 قانون مدني: نفقه اولاد بر عهده پدر است. پس از فوت پدر يا عدم قدرت او به انفاق به عهده اجداد پدري است، با رعايت الاقرب فالاقرب؛ در صورت نبودن پدر و اجداد پدري و يا عدم قدرت آنها نفقه بر عهده مادر است. هر گاه مادر هم زنده و يا قادر به انفاق نباشد با رعايت الاقرب فالاقرب به عهده اجداد و جدات مادري و جدات پدري واجبالنفقه است و اگر چند نفر از اجداد و جدات مزبور، از حيث درجه اقربيت مساوي باشند، نفقه را بايد به حصه متساوي تاديه كنند. به زبان سادهتر مسئوليت پرداخت نفقه فرزند با رعايت ترتيبي كه در قانون آمده است بر عهده چهار گروه قرار گرفته ميشود، در ابتدا پدر مسئول است و اگر پدر در قيد حيات نباشد يا اينكه از نظر مالي شرايط پرداخت نفقه را نداشته باشد؛ اجداد پدري ( پدربزرگ پدري و پدر پدر بزرگ پدري) بايد نفقه را بپردازند ودر صورتي كه ايشان نيز به دلايلي نتوانند نفقه را بپردازند پرداخت آن بر عهده مادر قرار ميگيرد و اگر مادر قادر به پرداخت نبود مسئوليت نفقه با مادر بزرگ پدري و مادر بزرگ مادري و پدر بزرگ مادري است. توصيه ميكنيم مقاله شكايت از پدر به دليل عدم پرداخت نفقه را مطالعه نماييد. توصيه ميكنيم مقاله مطالبه نفقه از پدربزرگ و مادربزرگ را مطالعه نماييد. 2-نفقه فرزند| چه كسي مي تواند نفقه فرزند را مطالبه كند؟در پاسخ به اين سوال بايد به ماده 6 قانون حمايت از خانواده اشاره كنيم متن ماده از اين قرار است كه، (مادر يا هر شخصي كه حضانت طفل يا نگهداري شخص محجور را به اقتضاي ضرورت بر عهده دارد، حق اقامه دعوي براي مطالبه نفقه طفل يا محجور را نيز دارد. در اين صورت، دادگاه بايد در ابتدا ادعاي ضرورت را بررسي كند.) اين نكته حائز اهميت است كه اين ماده براي زماني است كه فرزند پسر كم تر از 15 سال و فرزند دختر كم تر از 9 سال داشته باشد از اين سنين تا پايان 18 سالگي اگر فرزندان توانستند از دادگاه حكم رشد بگيرند ميتوانند نفقه را شخصا از فردي كه مسئول پرداخت آن است مطالبه كنند و اگر نتوانند حكم رشد بگيرند بايد تا آغاز 19 سالگي براي اينكه بتوانند شخصاً اقامه دعوي كنند، صبر كنند. 3-نفقه فرزند| تا چه زماني فرزند مي تواند نفقه بگيرد؟در پاسخ به اين سوال بايد به ماده 1197 قانون مدني اشاره كنيم. متن ماده از اين قرار است كه، ( كسي مستحق دريافت نفقه است كه ندار بوده و نتواند به وسيله اشتغال به شغلي وسايل معيشت خود را فراهم سازد.) بنابراين بايد بررسي شود كه آيا فرزند شغلي دارد كه از طريق درآمد آن شغل بتواند زندگي خود را تأمين كند يا خير. به طور معمول فرزند پسر بعد از پايان 18 سالگي و گذراندن خدمت سربازي بايد شغلي براي تأمين هزينههاي زندگي خودش داشته باشد ولي در خصوص فرزند دختر شرايط متفاوت است و به اين دليل اگر فرزند دختر شغلي براي تأمين هزينههاي زندگياش نداشته باشد نفقه او نه تنها قطع نميشود بلكه تا زماني كه او ازدواج كند همچنان پرداخت ميشود. در خصوص هزينههاي تحصيل فرزند بايد به اين نكته اشاره كرد كه تا زماني كه تحصيل ضروري است هزينه تحصيل بايد پرداخت شود ولي شخصي كه نفقه را ميپردازد ميتواند هزينههاي مربوط به دانشگاه فرزند را بر عهده نگيرد. 4-نفقه فرزند| تعيين ميزان نفقهدر خصوص تعيين ميزان نفقه كارشناس مربوطه با بررسي وضعيت و موقعيت فرزند ميزان نفقه را تعيين ميكند. توجه كنيد كه اگر مادر وضعيت مالي مناسبي داشته باشد پدر نميتواند با استناد به اين امر ميزان نفقه كمتري را به فرزند اختصاص دهد. براي دريافت اطلاعات بيشتر در خصوص نفقه فرزند، به كانال تلگرام حقوقي وكيل دات كام مراجعه نماييد . كارشناسان مركز مشاوره حقوقي وكيل دات كام نيز آماده اند تا با ارائه خدماتي در زمينه مشاوره حقوقي تلفني وكيل دات كام به سوالات شما عزيزان پيرامون نفقه فرزند پاسخ دهند .
ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
ديه موي سر از مواردي است كه در قانون به آن پرداخته شده است. ديه در لغت به معناي رد كردن و راندن است و به اصطلاح از ديه به عنوان مالي ياد ميشود كه در صورت انجام جنايت بايد پرداخت گردد. هم چنين عناويني مانند خون بها و ديه مقدر نيز ميتوانند به عنوان مترادف اين عبارت استفاده شوند در اين مقاله سعي داريم كه به بيان مفاهيمي نظير ارش و ديه مو به طور جامع بپردازيم و در اين راستا به قانون مجازات اسلامي نيز استناد ميكنيم.
1-مفهوم ديه در قانون| ديه موي سردر ماده 448 قانون مجازات اسلامي ديه مقدر به اين شكل تعريف شده است: (ديه مقدر مال معيني است كه در شرع مقدس به سبب جنايات غير عمدي بر نفس، عضو يا منفعت، يا جنايات عمدي در مواردي كه به هر جهتي قصاص ندارد، مقرر شده است.) اشخاصي كه ميتوانند ديه را مطالبه كنند، شخص مجني عليه (شخصي كه جرم به ضرر او واقع شده است)، اولياي دم و يا اشخاصي هستند كه ديه به عنوان بخشي از ارث آنها واقع ميشود. اين اشخاص براي شكايت از شخصي كه به آنها آسيب رسانده است ميتوانند به دادگاه كيفري و يا دادگاه حقوقي مراجعه كنند. تفاوت اين دو دادگاه را ميتوان به اين شكل بيان كرد كه شكايت و درخواست ديه در دادگاه حقوقي مستلزم ارائه دادخواست است و همچنين در خصوص هزينه دادرسي نيز بايد بيان كنيم كه در دادگاه حقوقي ميبايست پرداخت شود ولي در دادگاه كيفري اين چنين نيست. توصيه مي كنيم مقاله ديه و نحوه تعيين آن را مطالعه نماييد. 2-مفهوم ارش در قانون| ديه موي سردر ماده 449 ارش به اين شكل تعريف شده است: (ارش، ديه غير مقدر است كه ميزان آن در شرع تعيين نشده است و دادگاه با لحاظ نوع و كيفيت جنايت و تاثير آن بر سلامت مجني عليه و ميزان خسارت وارده را با در نظر گرفتن ديه مقدر و با جلب نظر كارشناس ميزان آن را تعيين ميكند. مقررات ديه مقدر در مورد ارش نيز جريان دارد مگر اينكه در اين قانون ترتيب ديگري مقرر شود.) در تعريف سادهتر مي توان ارش را به اين شكل تعريف كرد كه اگر شخصي به اعضاي بدن شخص ديگري آسيب وارد كند و ميزان خسارت اين آسيب در شرع و قانون مشخص نباشد به اين نوع از خسارت ارش ميگويند. به همين خاطر قاضي در هر پرونده به طور اختصاصي بعد از بررسي نظر كارشناسي پزشكي قانوني و بررسي آسيب وارد شده بر زيان ديده مقدار آن را تعيين ميكند. 3- مفهوم ديه مو در قانون مجازات اسلامي| ديه موي سرموي سر و ريش مردماده 576 : (كندن يا از بين بردن تمام موي سر يا ريش مرد، در صورتي كه ديگر نرويد، ديه كامل دارد و اگر دوباره برويد، نسبت به موي سر، ارش و نسبت به ريش يك سوم ديه كامل ثابت است. در اين حكم فرقي ميان موي كم پشت و پر پشت و كودك و بزرگ سال نيست.) به زبان سادهتر اگر موي صورت و سر مرد به شكلي از بين برود كه ديگر رشد نداشته باشد، ديه كامل بايد پرداخت شود. و اگر موي سر مرد به شكلي از بين برود كه امكان رشد مجدد وجود داشته باشد ارش تعيين ميگردد و در صورتي كه موي صورت مرد به شكلي از بين برود كه امكان رشد مجدد وجود داشته باشد ثلث ديه بايد پرداخت شود. موي سر زنماده 577 : (كندن و يا از بين بردن تمام موي سر زن، در صورتي كه ديگر نرويد، موجب ديه كامل زن و اگر دوباره برويد، موجب مهر المثل است. در اين حكم فرقي ميان موي كم پشت و پرپشت و كودك و بزرگ سال نيست.) منظور از مهر المثل در اين ماده يكي از انواع مهريه است كه براي تعيين مقدار آن به شأن زن توجه ميشود و اختصاص به زماني دارد كه براي زن در عقد دائم مهريه تعيين نشده است و در ماده اشاره شده است كه اگر از بين رفتن موي زن به نحوي باشد كه امكان رشد مجدد وجود داشته باشد ديه معادل مهرالمثل است. حال اگر در چنين موقعيتي مهرالمثل بيشتر از ديه كامل باشد همان ديه كامل بايد پرداخت شود. ديه موي سر مرد و زن در صورتي كه قسمتي از موي آن ها از بين برودماده 578 : (چنانچه قسمتي از موي سر زن يا مرد يا ريش مرد طوري از بين برود كه ديگر نرويد، بايد به نسبت، ديه پرداخت شود و اگر دوباره برويد، در موي سر مرد، ارش و در ريش به نسبت از يك سوم ديه كامل و در موي سر زن به همان نسبت از مهر المثل ، بايد ديه پرداخت شود.) در چه صورتي ازبين رفتن موي سر ديه ندارد؟ماده 579 : (كندن موي سر زن يا مرد يا ريش مرد، چنانچه با رضايت شخص يا در مواردي كه اذن شخص معتبر نيست، با رضايت ولي او باشد يا به جهت ضرورتهاي پزشكي لازم باشد، ديه يا ارش ندارد.) تشخيص روييدن و نروييدن مو با چه كسي است و به شكل انجام مي شود؟ماده 580 : (تشخيص روييدن و نروييدن مو با كارشناس مورد وثوق است. چنانچه نظر كارشناس بر نروييدن باشد و ديه پرداخت شود، ولي پس از آن خلاف نظر او ثابت گردد، بايد مازاد بر ارش يا يك سوم ديه ويا مهر المثل، حسب مورد به پرداخت كننده ديه، مسترد شود و اگر نظر كارشناس بر روييدن باشد و ارش يا يك سوم ديه و يا مهر المثل، حسب مورد پرداخت شود ولي خلاف نظر او ثابت گردد، بايد ما به التفاوت آن پرداخت شود.) نكات ديگر در خصوص ديه موي سرماده 582 : (اگر مقداري از موي سر ، ريش و ابرو پيش از جنايت از بين رفته باشد، زايل كردن باقي مانده آنها، حكم از بين بردن قستي از مو را دارد.) ماده 583 : (هرگاه با از بين بردن عضو يا پوست و مانند آن، موي سر، ريش يا ابرو از بين برود، علاوه بر ديه مو يا ريش يا ابرو، حسب مورد ديه يا ارش جنايت نيز پرداخت ميشود.) ماده 586 : (ملاك مسئوليت صدمه به مو، از بين بردن آن است و شيوه از بين بردن مانند كندن يا سوزاندن، تاثيري در حكم ندارد.) براي دريافت اطلاعات بيشتر در خصوص ديه مو سر، به كانال تلگرام حقوقي وكيل دات كام مراجعه نماييد . كارشناسان مركز مشاوره حقوقي وكيل دات كام نيز آماده اند تا با ارائه خدماتي در زمينه مشاوره حقوقي تلفني وكيل دات كام به سوالات شما عزيزان پيرامون ديه مو سر پاسخ دهند .
ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
عوامل رافع مسئوليت كيفري را ميتوان به عنوان دفاعيات شخصي در نظر گرفت كه مرتكب فعل مجرمانه شده است اين شخص در صورتي كه بتواند با استناد به اين عوامل اثبات كند كه در زمان ارتكاب جرم توانايي تشخيص غير قانوني بودن عملش را نداشته است با وجود اينكه وصف مجرمانه رفتار او همچنان باقي ميماند، مجازات نميشود چراكه عنصر رواني يا به عبارتي قدرت تشخيص در زمان ارتكاب جرم وجود نداشته است.
معناي رافع مسئوليت چيست؟وقتي از عوامل رافع مسئوليت صحبت ميكنيم منظورمان عواملي است كه از طريق اثبات آنها ديگر مجازاتي براي شخص مجرم در نظر گرفته نميشود و در اين صورت او در خصوص فعل مجرمانهاي كه انجام داده است مسئوليت كيفري نخواهد داشت. عوامل رافع مسئوليت كدام اند؟عوامل رافع مسئوليت به دو گروه تقسيم ميشوند. يكي از آنها علل تام رافع مسئوليت است كه شامل صغر، جنون و اجبار ميشود و ديگري علل نسبي رافع مسئوليت ميباشد كه عبارت است از بيهوشي، مستي و اجبار كه در ادامه به بررسي آنها ميپردازيم. 1- عوامل رافع مسئوليت | صغرهمان طور كه در ماده 147 قانون مجازات اسلامي بيان شده است سن بلوغ دختران 9 سال تمام قمري ميباشد در حالي كه در خصوص پسران اين سن 15 سال تمام قمري در نظر گرفته شده است. مطابق اين ماده اشخاصي كه در گروه سني پايينتر قرار ميگيرند، صغير محسوب ميشوند. در واقع ما دو نوع صغير داريم، صغير مميز و صغير غير مميز، تفاوت اين دو از لحاظ قدرت تشخيص است. به عبارت ديگر افراد صغير نميتوانند تشخيص بدهند كه فعل ارتكابي از سوي آنها جرم است و تبعاتي دارد، بنابراين شرايط سني شخص مرتكب ميتواند از عوامل رافع مسئوليت كيفري باشد كه با استناد به آن شخص مجرم معاف از كيفر ميگردد. در ادامه اين دو گروه را مورد بررسي قرار ميدهيم. صغير غير مميزصغير غير مميز شخصي است كه نميتواند خوب را از بد تشخيص دهد و به اصطلاح فاقد قدرت تشخيص است در واقع او متوجه ماهيت و تبعات فعل مجرمانه نميباشد و با استناد به فقه بايد بگوييم كه منظور از صغير غير مميز كودكان زير هفت سال ميباشد. صغير مميزمنظور از صغير مميز گروه سني بالاي هفت سال است. به عبارت ديگر از اشخاصي صحبت ميكنيم كه زير سن بلوغ قرار ميگيرند، توجه كنيد كه آنها تا حدودي متوجه ماهيت و تبعات فعل مجرمانهاي كه انجام ميدهند هستند به همين دليل قانون گذار شرايط ويژهاي را براي بررسي جرايم آنها در نظر ميگيرد. 2- عوامل رافع مسئوليت | جنونجنون در واقع حالتي است كه به موجب آن در قواي ادراك شخص اختلال به وجود ميآيد، شخصي كه دچار جنون است مجنون ناميده ميشود و از منظر حقوقي مجنون شخصي است كه دچار فساد عقل است هم چنين مجانين در گروه محجورين قرار ميگيرند و محجورين اشخاصي هستند كه به حكم قانون نميتوانند به شكل مستقل امور خود را اداره كنند؛ جنون شخص از عواملي است كه عنصر رواني يا به عبارت ديگر قدرت تشخيص را از بين ميبرد و شخص توانايي تشخيص اينكه عمل ارتكابي از سوي او جرم است را از دست ميدهد به همين دليل جنون از عوامل رافع مسئوليت كيفري به شمار ميرود. با استناد به ماده 140 قانون مجازات اسلامي، مسئوليت كيفري زماني براي شخص ايجاد ميشود كه او در حين ارتكاب جرم بالغ، عاقل و صاحب اختيار باشد، همچنين به صراحت در ماده 149 قانون مجازات اسلامي اشاره شده است كه اگر مرتكب در زماني كه جرم را انجام ميدهد دچار اختلال رواني باشد به شكلي كه از خودش اراده نداشته باشد يا به عبارت ديگر فاقد قوه تميز باشد مجنون محسوب ميشود و در اين صورت است كه او مسئوليت كيفري ندارد. جنون دائميجنون دائمي به حالتي اطلاق مي شود كه در آن شخص مجنون پيوسته با اين اختلال درگير است و در واقع حالتي كه او به آن دچار شده است قابليت انقطاع ندارد و به طور مستمر در جريان است؛ بنابراين بايد سلامت عقلي مرتكب جرم بررسي شود تا در صورت امكان مسئوليت كيفري از او رفع گردد. جنون موقتجنون موقت و ادواري حالتي است كه در آن شخص مجنون مدتي را در حال افاقه و مدت ديگر را درحالت جنون سپري ميكند، در واقع اين نوع از جنون، مستمر و دائمي نيست دقيقاً برخلاف جنون دائمي كه در آن شخص پيوسته در حالت جنون قرار داشت. توصيه مي كنيم تاثير جنون قاتل در مجازات كيفري را بخوانيد. 3- عوامل رافع مسئوليت | اشتباهاز ديگر مواردي كه با استناد به آن ميتوان مسئوليت كيفري را برطرف كرد اشتباه ميباشد كه خود انواعي دارد و ما در ادامه به بررسي آن ميپردازيم. اشتباه حكميجهل به حكم در دو شكل مورد بررسي قرار ميگيرد در مواردي ممكن است شخصي كه مرتكب جرم شده ادعا كند كه نسبت به نوع مجازات جاهل بوده است در اين صورت مسئوليت كيفري از شخص رفع نميشود؛ اما در مواردي اين امكان وجود دارد كه شخص مجرم ادعا كند كه نسبت به جرم بودن فعلي كه مرتكب آن شده است جاهل بوده است در صورت تحقق چنين موقعيتي بايد ميان جرائم حدود و غير از آن تفاوت قائل شد. به اين شكل كه اگر در جرائم حدود شخص به جرم بودن عمل ارتكابي آگاه نباشد، جهل او از عوامل رافع مسئوليت كيفري در نظر گرفته ميشود. ولي در ساير جرائم به غير از جرائم حدي جهل شخص مسئوليت كيفري را رفع نميكند مگر اينكه كسب علم در اين خصوص عادتاً براي او ممكن نباشد و يا اين كه جهل مجرم در شرع به عنوان يك عذر قابل پذيرش باشد. اشتباه موضوعيتوجه كنيد كه اشتباه موضوعي در خصوص نفس عمل مجرمانه است و به اين شكل عمل ميكند كه قصد را در جرائم عمدي از بين ميبرد و زماني كه قصد از بين برود فعل مجرمانه تحقق پيدا نميكند بنابراين اشتباه موضوعي از مواردي است كه به موجب آن مسئوليت كيفري رفع ميشود. توصيه مي كنيم مقاله اشتباه حقوقي را مطالعه نماييد. 4- عوامل رافع مسئوليت | اجبارموقعيتي را تصور كنيد كه در آن يك شخص تحت فشار بيروني يا دروني فعل مجرمانهاي را انجام ميدهد در صورتي كه فشارهاي بيروني و دروني وارد شده به شخص عادتاً قابل تحمل نباشد و همچنين خطري كه شخص را تهديد ميكند يك خطر قريب الوقوع باشد به نحوي كه راهي جز ارتكاب فعل مجرمانه براي شخص باقي نماند و همچنين در صورتي كه فعل مجرمانه حاصل خطاي قبلي شخص نباشد در اين صورت است كه اجبار موجب ميشود تا مسئوليت كيفري رفع گردد. اما اجبار و اكراه در همه موارد رافع نيست. براي مثال در قتل ادعاي اكراه و اجبار پذيرفته نيست. توصيه ميكنيم مقاله دفاع مشروع را نيز در همين راستا مطالعه نماييد. 5- عوامل رافع مسئوليت | مستياگر شخصي به قصد ارتكاب جرم از مشروبات الكلي استفاده كند در اين صورت نه تنها مسئوليت كيفري از او رفع نميشود بلكه براي مصرف مشروبات الكلي و ارتكاب فعل مجرمانه مجازات ميگردد. اگر شخص از مشروبات الكي استفاده كرده باشد ولي نه به قصد ارتكاب جرم، در اين مورد مستي رافع مسئوليت كيفري است زيرا تحت شرايطي مشروبات الكلي شخص را فاقد اراده و قصد كرده است و همانطور كه اشاره شد در صورتي كه با فقدان عنصر رواني روبه رو باشيم مجرم ديگر مجازات نميشود. 6- عوامل رافع مسئوليت | بيهوشياگر شخص در حالت خواب و بيهوشي مرتكب فعل مجرمانه شود بايد اين مورد را بررسي كرد كه آيا شخص عالم به اين موضوع بوده است كه امكان دارد در اين حالت مرتكب جرم شود يا خير، در صورتي كه عالم نباشد خواب و بي هوشي رافع مسئوليت كيفري ميگردد ولي در صورت آگاه بودن به چنين امري مسئوليت كيفري از او رفع نميشود. نكات عوامل رافع مسئوليت كيفري چيست ؟عوامل ذكر شده عواملي هستند كه مسئوليت كيفري اشخاص را رفع ميكنند و اين در حالي است كه مسئوليت مدني به قوت خودش باقي ميماند و شخص مجرم بايد جبران خسارت كند؛ اگر وكيل متهم يا خود متهم مدعي وجود عوامل رافع مسئوليت باشند بار اثبات اين موضوع بر عهده آنها است چراكه قانون اصل را بر مسئوليت افراد ميگذارد. توجه كنيد كه اين موضوع با توجه به حساسيت و تأثير بسياري كه بر وضعيت اشخاص دارد مستلزم دريافت مشاورههاي حقوقي ميباشد. براي دريافت اطلاعات بيشتر در خصوص عوامل رافع مسئوليت، به كانال تلگرام حقوقي وكيل دات كام مراجعه نماييد . كارشناسان مركز مشاوره حقوقي وكيل دات كام نيز آمادهاند تا با ارائه خدماتي در زمينه مشاوره حقوقي تلفني وكيل دات كام به سوالات شما عزيزان پيرامون عوامل رافع مسئوليت پاسخ دهند .
ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
|
|
[قالب وبلاگ : سایت آریا] [Weblog Themes By : sitearia.ir] |