مشاوره حقوقي
مشاوره حقوقي

از گذشته تا به امروز از شهادت شهود به عنوان يكي از دلايل اثبات دعوا ياد مي‌شود و امروزه نيز يكي از مهمترين دلايل اثبات دعاوي محسوب مي‌شود كه قضات با توجه به اين شهادت‌ها مي‌توانند در مورد موضوع دعوا رأي صادر كنند. اما شهادت داراي شرايط و حد نصاب‌هاي قانوني است كه در صورت رعايت نشدن، در ارزش اثباتي آن موجد اثر خواهد بود كه در اين مقاله به آن پرداخته شده است. براي كسب اطلاعات بيشتر در مورد انواع دعوا و رسيدگي دعوا در دادگاه كليك كنيد.

 

شهادت و ارزش اثباتي آن

شهادت، اخبار به حق به نفع غير و به ضرر شخص ديگر است.

درخصوص بار اثباتي شهادت بايد گفت:

در اصلاحات قانون مدني شهادت شهود ارزش اثبات يك دعوا را دارد. ولي در جايگاه پايين‌تري نسبت به اسناد قرار دارد. نظر اقوي چنين است كه اگر تعداد و اوصاف شهود مطابق قانون برقرار باشد شهادت دليلي قانوني است كه قاضي ملزم است بنا‌بر مدلول آن، رأي صادر كند اما اگر تعداد و اوصاف شهود مطابق قانون برقرار نباشد شهادت ايشان، نوعي اماره قضايي است كه قاضي را متوجه اوضاع و احوال كرده و صرفا براي مزيد اطلاع استماع مي‌شود و قاضي مكلف نيست طبق مفاد آن رأي دهد. بنابراين شهادت شهود ارزش بي‌حد و حصري ندارد.

تعداد شهود براي اثبات دعاوي مختلف

براي اثبات دعاوي مختلف، شهودي با تعداد و جنسيت زير لازم است:

۱. براي اثبات امور مالي:

شهادت دو مرد يا شهادت يك مرد و دو زن يا شهادت يك مرد و سوگند مدعي يا شهادت دو زن و سوگند مدعي.

۲. براي اثبات امور غيرمالي:

شهادت دو مرد.

۳. براي اثبات اموري كه اطلاع از آن‌ها معمولا در اختيار زنان است:

شهادت دو مرد يا شهادت يك مرد و دو زن يا شهادت چهار زن.

۴. براي اثبات اصل نكاح:

شهادت دو مرد يا شهادت يك مرد و دو زن

اوصاف شهود

۱‌. بلوغ: بلوغ جنسي مقصود است.

۲. عقل: فرد در صحت عقلي به سر برده و مجنون يا ديوانه نباشد.

۳. ايمان: شخص بايد مسلمان باشد.

۴. طهارت مولد: يعني تولد شاهد ناشي از رابطه مشروع باشد.

۵. عدالت: شخص سابقه فسق يا اشتهار به فساد نداشته باشد.

۶. عدم وجود انتفاع شخصي براي شاهد يا رفع ضرر از او.

۷. عدم وجود دشمني بين شاهد و شخصي كه عليه او شهادت مي‌دهد.

۸. ولگرد نبودن: يعني فرد شغل و مسكن مشخصي داشته باشد.

۹. متكدي نبودن

۱۰. فراموش‌كار و ساهي نبودن

اقسام شهادت شهود از حيث شيوه اخبار

۱. شهادت اصلي: شاهد محسوسات خود را از موضوع اختلاف بيان مي‌كند.

۲. شهادت فرعي: اگر شاهد اصلي نتواند در دادگاه حاضر شود اشخاصي مي‌توانند در دادگاه حاضر شوند و شهادت دهند كه شاهد اصلي نزد آن‌ها نسبت به رويت موضوع، شهادت داده است.

احكام شهادت شهود فرعي

۱. استفاده از شهادت فرعي درصورتي است كه حضور شاهد اصلي غيرممكن يا سخت باشد.

۲. استفاده از شهادت فرعي فقط در امور حق‌الناسي ممكن است.

۳. استفاده از شهادت فرعي هم در امور جزايي (تحت شرايطي) هم در امور مدني ممكن است.

۴. اوصاف شهود هم در شهود اصلي و هم در شهود فرعي لازم است.

۵. تعداد اشخاصي كه نسبت به گواهي شخص ديگر شهادت مي‌دهند تابع اصل دعواست.

جرح شاهد

يعني شخص بيان كند و اثبات كند كه شاهد حداقل يكي از اوصاف لازم را ندارد. البته بايد توجه داشت كه:

۱. جرح شاهد بايد قبل از اداي شهادت صورت بگيرد مگر آن‌كه موجبات جرح بعداً كشف شود.

۲. بايد علت جرح ذكر شود و بيان شود كدام يك از اوصاف شهود را ندارد اما نيازي به ذكر سبب نيست.

۳. اگر طرف دعوا براي جرح شاهد از دادگاه استمهال كند دادگاه حداكثر يك هفته مهلت مي‌دهد.

طريقه استماع شهادت شهود

۱. اگر دليل خواهان شهادت شاهد باشد بايد نام و مشخصات و اقامتگاه ايشان را در دادخواست درج كند.

۲. اگر دليل خوانده شهادت شهود باشد صرف استناد به شهادت شهود براي صدور قرار استماع شهادت كافي است.

۳. صدور قرار استماع شهادت شهود منوط به دو شرط است كه بايد توأمان موجود باشد:

الف) بايد يكي از اصحاب دعوا به شهادت شهود استناد كند.

ب) دادگاه شهادت را در اثبات ادعا موثر بداند.

۴. شهود قبل از اداي شهادت سوگند ياد مي‌كنند كه غير از حقيقت نگويند.

۵. اگر شاهد حاضر به اتيان سوگند نشود دادگاه شهادت او را بدون سوگند استماع مي‌كند، چنين شهادتي در حكم اماره قضايي است.

۶. اگر شاهد فاقد اوصاف قانوني است يا جرح شده باشد شهادت او به‌عنوان اماره قضايي قابل استماع است.

تعديل شهادت شهود

هريك از اصحاب دعوا مي‌تواند پس از اداي شهادت سوالاتي را كه مربوط به دعواست توسط دادگاه از شاهد بپرسد. اين مرحله را تعديل شاهد گويند كه وكلاي طرف با طرح سئوالاتي صدق گفتار وي را مي‌آزمايند و چنانچه دادگاه تناقضي در اظهارات شاهد بيابد به آن ترتيب اثر نمي‌دهد.

اوصاف شهادت

۱. شهادت بايد در محضر قاضي باشد.

۲. شهادت بايد از روي يقين باشد.

۳. شهادت يك شاهد، شهادت شاهد ديگر را نفي نمي‌كند.

۴. موضوع شهادت بايد با موضوع ادعا مطابقت داشته باشد.

رجوع از شهادت

شهادت قابل رجوع است. البته بايد توجه داشت كه:

۱. رجوع از شهادت نياز به دليل و توجيه خاصي ندارد.

۲. رجوع شهادت فقط موجب بي‌اثر شدن شهادت مي‌شود.

۳. اگر رجوع بعد از صدور رأي بدوي باشد رأي در دادگاه تجديدنظر قابل نقض است.

۴. اگر رجوع بعد از قطعيت رأي صادره باشد اين امر مي‌تواند از موجبات اعاده دادرسي باشد.

اثبات كذب شهود

۱. اگر قبل از صدور رأي، كذب شهود اثبات شود شهادت ايشان بي‌اثر مي‌شود.

۲. اگر بعد از صدور رأي بدوي اثبات شود در واخواهي يا تجديدنظر يا فرجام، قابل نقض است. براي كسب اطلاعات بيشتر در مورد واخواهي كليك كنيد.

۳. اگر بعد از صدور رأي قطعي، كذب اظهارات اثبات شود نمي‌توان اعاده دادرسي كرد منتهي شهود مسئول جبران خسارت هستند.

براي دريافت اطلاعات بيشتر در خصوص شهادت شهود، به كانال تلگرام حقوقي وكيل دات كام مراجعه نماييد . كارشناسان مركز مشاوره حقوقي وكيل دات كام نيز آماده اند تا با ارائه خدماتي در زمينه مشاوره حقوقي تلفني وكيل دات كام به سوالات شما عزيزان پيرامون شهادت شهود پاسخ دهند .

 

 



:: بازديد از اين مطلب : 0


ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
[ ۳۱ خرداد ۱۴۰۰ ] [ ۰۴:۴۴:۱۶ ] [ vakiel ] [ نظرات (0) ]

انحلال به معناي از بين رفتن شركت، اتمام فعاليت‌هاي اقتصادي آن و پايان شراكت شركاست. انحلال شركت با ورشكستگي شركت تفاوت دارد چنانچه كه خواهيم ديد ورشكستگي به علت ناتواني شريك در پرداخت بدهي‌هاي شركت است اما انحلال مي تواند دلايل عديده داشته باشد و ورشكستگي تنها يكي از دلايل انحلال شركت است.

ما در اين مقاله سعي خواهيم كرد كه دلايل اين انحلال را توضيح دهيم و با ارائه مثال‌هايي اين موارد را روشن سازيم و مواردي كه افراد مي‌توانند انحلال يك شركت از دادگاه را خواستار شوند بازگو نماييم. براي كسب اطلاعات بيشتر در مورد ثبت شركت كليك كنيد.

 

موارد انحلال

– انحلال به سبب غيرممكن شدن موضوع فعاليت شركت يا به انجام رسيدن آن

فرض كنيد يك شركت اقتصادي با هدف وارد‌كردن ماشين‌هاي بوگاتي تشكيل شود سپس به موجب بخشنامه دولتي ورود ماشين‌هاي خارجي ممنوع شود. در چنين حالتي شركت منحل مي‌گردد.

– انحلال به سبب مدت‌دار بودن شركت يا انقضا مدت

فرض كنيد شركتي براي تهيه نيشكر يك سال شركت ديگري تأسيس شود اين شركت بعد از پايان يكسال منحل است منوط بر اينكه قبل از انقضاي مدت خود، آن را تمديد نكرده باشد.

– انحلال در صورت ورشكستگي

چنانچه دارايي‌هاي شركت كفاف بدهي‌هاي آن را ندهد شركت ورشكسته مي‌شود كه در اين صورت تابع قواعد ورشكستگي شركت‌هاست.
-در صورت تصميم مجمع عمومي فوق‌العاده شركت: زماني كه اكثر شركا بر انحلال توافق كنند شركت منحل مي‌شود. حالتي را تصور كنيد كه تمامي شركاي شركت به دليل سود‌ آور‌نبودن شركت تصميم به منحل‌كردن آن مي‌گيرند. در اين حالت با تشكيل مجمع عمومي فوق‌العاده، انحلال را به رأي گيري مي‌گذارند. اين انحلال بايد ثبت و به اطلاع عموم برسد.

– صدور حكم قطعي انحلال از سوي دادگاه

اين شيوه موارد متعددي را در بر مي‌گيرد.

1.انحلال شركت به درخواست هر ذينفع

براي مثال شخصي به علت طلبي كه از يكي از شركا دارد تقاضاي انحلال را به دادگاه تقديم مي‌كند. تا با از بين رفتن شركت و درآمدن سهم هر شريك از حالت مشاع طلب خود را وصول نمايد. يا براي مثال اگر سرمايه شركت از حداقل‌هاي ذكر‌شده در قانون كمتر شود و ساير شركا براي جبران آن كاري نكنند.

2.انحلال به درخواست يكي از شركا

هريك از شركا مي تواند درخواست فسخ قرارداد شركت را بكند مشروط بر اينكه اين حق در اساسنامه از او سلب نشده باشد و دليل موجهي براي فسخ ارائه كند كه تشخيص موجه‌بودن اين دلايل بر عهده دادگاه است.

بنابراين شريكي كه قصد سوء‌استفاده و ورود ضرر به ساير شركا را دارد نمي تواند انحلال شركت را تقاضا كند. براي دلايل موجه يكي از شركا مي توان حالتي را تصور كرد كه ساير شركا از تحويل سهمي كه تعهد كرده‌اند سر باز زنند.

3. انحلال به موجب وضعيت شريك

انحلال خود به دو قسم تقسيم مي‌شود:

الف) انحلال شركت در صورت فوت يا حجر شريك

فوت و حجر شريك در شركت‌هاي خاصي موجب انحلال است. چنانچه شركتي داراي شركاي ضامن باشد با فوت يا حجر وي شركت منحل مي‌گردد.

شريك ضامن كسي است كه به تنهايي در برابر كليه بدهي‌هاي شركت مسئوليت دارد و هر طلبكار مي‌تواند بخشي يا تمام بدهي خود را از وي وصول كند. پس از فوت يا حجر شريك ضامن، ساير شركا مي‌توانند با توافق با قائم‌مقام فرد متوفي شركت را نگه دارند كه اين قائم مقام مي‌تواند جزو شركا شود يا اين درخواست را رد كند.

ب) ورشكستگي شريك (و نه شركت)

اگر يكي از شركا تاجر باشد و به دليل ورشكستگي عاجز از پرداخت ديون خود باشد مدير تصفيه چنين تاجري مي‌تواند درخواست انحلال را تقديم نمايد تا با به دست آوردن سهم تاجر ورشكسته در شركت بدهي‌هاي وي را بپردازد.

آنچه مسلم است اين است كه چنانچه بدهي‌هاي تاجر از محل ديگر اموال او قابل وصول باشد تقاضاي انحلال منتفي مي‌شود اما با اين وجود چنانچه شريك ورشكسته طلبكاراني داشته باشد كه موفق به وصول طلب خود نشده‌اند مي توانند با تقديم اظهار‌نامه كتبي و گذشت شش ماه تقاضاي انحلال شركت را به دادگاه بدهند.

راه جلوگيري از انحلال

بايد توجه داشت كه به محض تقاضاي يكي از شركا براي انحلال كه دلايل موجه دارد يا ورشكسته است نبايد شركت را منحل فرض نمود. چنانچه درخواست انحلال از جانب يكي يا گروه مشخصي از شركا باشد و ساير شركا خواستار انحلال نباشند دادگاه مي‌تواند حكم به اخراج آن شركا دهد و شركت پابرجا بماند.

در صورت درخواست ساير شركا به اخراج و پرداخت سهم شركاي اخراج‌شده شركت مي تواند به حيات خود ادامه دهد. از طرفي وقتي شركت به درخواست يكي از شركا منحل مي‌گردد كه تقاضايش را به صورت كتبي به ساير شركا برساند و شش ماه از آن بگذرد.

ثبت انحلال

1. پس از تصميم مجمع عمومي فوق‌العاده بر انحلال و تعيين مدير تصفيه نسخه‌اي از صورت‌جلسه مجمع به وسيله پست پيشتاز به اداره ثبت شركت‌ها ارسال مي‌گردد.

2. كارشناس مربوطه پس از بررسي درخواست مزبور با موازين قانوني و دريافت هزينه‌هاي آن اقدام به ثبت انحلال در مرجع ثبت شركت‌ها مي‌نمايد.

3. اين انحلال از طريق يكي از روزنامه‌هاي كثيرالانتشار به اطلاع عموم مي‌رسد.

در دو مورد اخير يعني انحلال به تصميم مجمع عمومي فوق‌العاده و انحلال به حكم دادگاه، به علت بحث تخصصي و حقوقي دقيق براي جلوگيري از تضييع حقوق خود بهتر است كه با وكيل دادگستري مشورت نماييد. مرحله‌ ثبت اين انحلال نيز مي‌تواند توسط وكيل انجام پذيرد.

براي دريافت اطلاعات بيشتر در خصوص انحلال شركت، به كانال تلگرام حقوقي وكيل دات كام مراجعه نماييد . كارشناسان مركز مشاوره حقوقي وكيل دات كام نيز آماده اند تا با ارائه خدماتي در زمينه مشاوره حقوقي تلفني وكيل دات كام به سوالات شما عزيزان پيرامون ثبت و امور شركت ها پاسخ دهند .

 

 



:: بازديد از اين مطلب : 2


ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
[ ۳۱ خرداد ۱۴۰۰ ] [ ۰۴:۴۰:۵۳ ] [ vakiel ] [ نظرات (0) ]

آيا مي‌دانيد اسباب سقوط تعهدات كدامند؟ سقوط تعهدات به معناي از بين رفتن تعهداتي است كه به انجام‌رساندن آن بر عهده شخص قرار گرفته است. در تعهد يك رابطه حقوقي ايجاد شده كه با زوال و سقوط آن، اين رابطه از بين مي‌رود. در ادامه به بررسي اسباب سقوط تعهدات مطابق قانون مدني مي‌پردازيم. براي اطلاع از شرايط صحيح معامله كليك كنيد.

 

سقوط تعهدات

طبق ماده ۲۶۴ قانون مدني تعهدات به شيوه‌هاي ذيل زايل مي‌گردد:
الف) وفاي به عهد
ب) اقاله
پ) ابراء
ت) تبديل تعهد
ث) تهاتر
ج) مالكيت ما في‌الذمه

وفاي به عهد از اسباب سقوط تعهدات

يكي از شايع‌ترين اسباب سقوط تعهد و وفاي به عهد مي‌باشد، زيرا به اين سبب مورد تعهد به وسيله متعهد انجام شده و اراده طرفين معامله در حقيقت واقع شده است.
ماهيت وفاي به عهد در صورتي كه مستلزم انتقال مالكيت يا حقي به متعهد‌له باشد، عمل حقوقي يك طرفه يا همان ايقاع است.

اقاله از اسباب سقوط تعهدات

اقاله در لغت به معناي آزاد كردن و يا باز كردن چيزي است ولي در اصطلاح حقوقي اقاله عبارت است از منحل ساختن عقد با تراضي و توافق طرفين معامله.
در ماده ۲۸۳ قانون مدني گفته شده بعد از معامله طرفين مي توانند به تراضي يعني با رضايت دو يا چند جانبه آنرا اقاله و تفاسخ كنند.

ابراء از اسباب سقوط تعهدات

ابراء در لغت به معناي زدودن و پاك كردن است و در اصطلاح حقوقي به معناي پاك كردن و زايل كردن دين از ذمه مديون است.
ابراء يك عمل حقوقي يك جانبه است كه تنها با اراده طلبكار واقع مي‌شود، به همين دليل نه تنها نيازي به توافق اراده بدهكار نيست بلكه حتي در صورتي كه او نيز مخالفت هم بكند محقق خواهد شد.
طبق ماده ۲۸۹ قانون مدني ابراء عبارت از اين است كه دائن از حق خود به اختيار صرف‌نظر نمايد.

تبديل تعهد از اسباب سقوط تعهدات

تبديل تعهد به معناي اين است كه تعهدي جايگزين تعهد ديگر شود و تعهد سابق از ميان برود.
طبق ماده ۲۹۲ قانون مدني تبديل تعهد در موارد ذيل حاصل مي‌شود:
۱ – وقتي كه متعهد و متعهدله به تبديل تعهد اصلي به تعهد جديدي كه قائم‌ مقام آن مي‌شود به هر طريقي تراضي نمايند در اين صورت متعهد نسبت به تعهد اصلي بري مي‌شود.
۲ – وقتي كه شخص ثالثي با رضايت متعهدله قبول كند كه دين متعهد را ادا نمايد.
۳ – وقتي كه متعهدله ما في‌الذمه متعهد را به كس ديگري منتقل نمايد.

اقسام تبديل تعهد

با توجه به ماده ۲۹۲ قانون مدني مي‌توان گفت كه تبديل تعهد داراي سه قسم زير است:
۱ – تبديل تعهد از طريق تبديل دين.
۲ – تبديل تعهد از طريق تبديل مديون.
۳ – تبديل تعهد از طريق تبديل دائن (متعهد‌له )

تهاتر از اسباب سقوط تعهدات

طبق ماده ۲۹۴ قانون مدني وقتي دو نفر به هم مديون باشند يعني هم طلبكار هم بدهكار هم باشند بين ديون آن‌ها به طريقي كه در موارد ذيل مقرر است تهاتر واقع مي‌شود.
تهاتر به سه دسته قهري، قراردادي و قضايي رخ مي‌دهد.
تهاتر قهري
تهاتر قهري يعني از بين رفتن دو دين يا دو مجموع ديوني كه دو شخص در برابر يكديگر به عهده دارند تا قدر امكان مثلا يكي از ديون كاملا صاف شود.
تهاتر قراردادي
اين نوع تهاتر با دخالت اراده طرفين واقع مي‌شود.
تهاتر قضايي
اين تهاتر هنگامي رخ مي‌دهد كه يكي از دو دين مورد ترديد و اختلاف باشد. در اين صورت دادگاه نسبت به دين مشكوك رسيدگي‌هاي لازم را انجام داده و در صورت احراز آن، راي به وقوع تهاتر مي‌دهد.

مالكيت ما في‌الذمه

مالكيت ما في‌الذمه به اين معناست كه بر اثر فوت يكي از دو شخص كه بين ايشان رابطه تعهد وجود دارد، دين يا طلب وي به علت ارث يا وصيت به فرد باقي‌مانده انتقال پيدا كند يا اين كه طلبي به اراده طلبكار به بدهكار منتقل شود.
براي مثال فوت، منشاء قهري مالكيت ما في‌الذمه مي‌باشد كه در نتيجه موجب سقوط تعهداتي و ديوني است كه بين وارث و مورث وجود دارد.
نكته: تلف مورد تعهد را هم مي‌توان يكي از اسباب سقوط تعهد دانست.

براي دريافت اطلاعات بيشتر در خصوص سقوط تهدات، به كانال تلگرام حقوقي وكيل دات كام مراجعه نماييد . كارشناسان مركز مشاوره حقوقي وكيل دات كام نيز آماده اند تا با ارائه خدماتي در زمينه مشاوره حقوقي تلفني وكيل دات كام به سوالات شما عزيزان پيرامون سقوط تهدات پاسخ دهند .

 

 


:: بازديد از اين مطلب : 0


ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
[ ۳۰ خرداد ۱۴۰۰ ] [ ۱۱:۲۳:۳۸ ] [ vakiel ] [ نظرات (0) ]

آيا مي‌دانيد حضانت فرزند با چه كسي مي‌باشد؟ آيا با مصاديق سلب حصانت فرزند آشنا هستيد؟ حضانت به معناي نگهداري و تربيت اطفال مي‌باشد. يكي از مسائلي كه بعد از طلاق و جدايي زن و شوهر از يكديگر، باعث اختلاف و درگيري‌هاي شديد مي‌شود، موضوع حضانت فرزند يا فرزندان است. در ادامه به بررسي حضانت و موارد سلب حضانت پدر و مادر مطابق قانون مدني مي‌پردازيم. براي دريافت اطلاعات بيشتر در مورد مشاوره طلاق كليك كنيد.

 

معناي حضانت فرزند

حضانت به معناي نگهداري و مراقبت از طفل و برطرف كردن نياز‌هاي وي است.

حضانت فرزند

طبق ماده ۱۱۶۸ قانون مدني نگهداري اطفال هم حق و هم تكليف ابوين است يعني حضانت فرزند هم حق پدر و مادر و هم تكليف هر دوي آن‌هاست و هر دو وظيفه دارند طفل را مراقبت نمايند.
هر انساني طبق قانون مي‌تواند از حقي كه دارد صرف‌نظر كند اما حضانت از فرزند علاوه بر اينكه يك حق به حساب مي‌آيد، يك تكليف هم هست به همين دليل نمي‌توان آن را قبول نكرد.
اما گاهي اوقات قانون‌گذار براي حفظ مصلحت فرزند، حق حضانت وي را از والدين را سلب مي‌كند. در ادامه با اين موارد آشنا خواهيم شد.

حق تقدم پدر و مادر در برابر يكديگر

طبق ماده ۱۱۶۹ قانون مدني براي حضانت و نگهداري طفلي كه ابوين او جدا از يكديگر زندگي مي‌كنند، مادر تا سن هفت سالگي اولويت دارد و پس از آن اولويت با پدر است.

توصيه مي‌كنيم براي آگاهي از تفاوت حضانت پسر و دختر مقاله مربوطه را مطالعه نماييد.
در تبصره اين ماده گفته شده كه بعد از هفت سالگي در صورت حدوث اختلاف، حضانت طفل با رعايت مصلحت كودك به تشخيص دادگاه است. براي مثال ممكن است دادگاه اينگونه تشخيص دهد كه اگر حضانت فرزند با پدر باشد ممكن است براي فرزند مشكلاتي ايجاد كند يعني به مصلحت طفل نباشد كه با پدر خود زندگي كند، بنابراين دادگاه حكم مي‌دهد كه فرزند همچنان با مادر خود زندگي كند.
البته اگر مادر در مدتي كه حضانت طفل با اوست مبتلا به جنون شود يا به ديگري شوهر كند حق حضانت با پدر خواهد بود.

حضانت در صورت فوت يكي از ابوين

در ماده ۱۱۷۱ قانون مدني آمده است كه در صورت فوت يكي از ابوين حضانت طفل با والدي است كه زنده باشد، هرچند متوفي پدر طفل باشد و براي او قيم معين نموده باشد باز هم تقدم حضانت با مادر است و نه قيم.

الزام به حضانت

هيچ يك از ابوين نمي‌توانند در مدتي كه حضانت طفل وظيفه آن‌هاست از نگاهداري و حضانت او سر باز زند. در صورت امتناع يكي از ابوين از حضانت طفل حاكم موظف است، به تقاضاي والد ديگر يا تقاضاي قيم يا يكي از اقربا و يا به تقاضاي مدعي‌العموم حضانت طفل را به هر يك از ابوين كه عهده‌دار حضانت است الزام كند و در صورتي كه الزام ممكن يا موثر نباشد حضانت را به خرج پدر و هر گاه پدر فوت شده باشد به خرج مادر تأمين كند.

سلب حضانت

طبق ماده 1173 قانون مدني هرگاه بيم آن رود كه كودك در اثر بي‌توجهي و عدم مراقبت و انحطاط اخلاقي پدر يا مادري كه طفل تحت كفالت و حضانت وي است سلامت جسماني و رواني‌اش به خطر بيفتد، والد ديگر يا قيم يا رئيس حوزه قضايي مي‌تواند از دادگاه تقاضا كند تصميمي به مصلحت كودك طبق موازين قانوني بگيرد.

موارد ذيل از مصاديق آزار و اذيت كودك به واسطه اعمال زيان‌بار والدي كه عهده‌دار حضانت است مي‌باشد:
۱ – والد معتاد به الكل، مواد مخدر و قمار باشد.
۲ – به فساد اخلاقي و فحشاء شهرت داشته باشد و همگان وي را به بد‌نامي بشناسند.
۳ – والد مبتلا به بيماري‌هاي رواني باشد كه تشخيص اين امر با پزشكي قانوني است.
۴ – والد از طفل سوء‌استفاده نمايد براي مثال كودك را اجبار به ورود در مشاغل ضد اخلاقي مانند فساد و فحشاء، تكدي‌‌گري و قاچاق بكند.
۵ – والد اقدام به ضرب و جرح خارج از حد تأديب و عرف نمايد و به كودك آسيب بزند و اين كار را تكرار كند.

براي كسب اطلاعات تكميلي مقاله موانع حضانت از فرزند را مطالعه فرماييد.

براي دريافت اطلاعات بيشتر در خصوص حضانت فرزند، به كانال تلگرام حقوقي وكيل دات كام مراجعه نماييد . كارشناسان مركز مشاوره حقوقي وكيل دات كام نيز آماده اند تا با ارائه خدماتي در زمينه مشاوره حقوقي تلفني وكيل دات كام به سوالات شما عزيزان پيرامون حضانت فرزند پاسخ دهند .

 



:: بازديد از اين مطلب : 4


ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
[ ۳۰ خرداد ۱۴۰۰ ] [ ۱۱:۲۰:۲۵ ] [ vakiel ] [ نظرات (0) ]

يكي از جرايم عليه امنيت و آسايش مردم، بغي مي‌باشد. در جرم بغي مرتكبين براي براندازي حكومت اقدام مي‌كنند. يعني در برابر حكومت اسلامي، قيام مسلحانه مي‌كنند. بنابراين جرم بغي، اقدامي عليه موجوديت حكومت و حاكميت مي‌باشد. در ادامه به بررسي جرم بغي و عناصر قانوني، مادي و رواني آن مي‌پردازيم.

 

عنصر قانوني

عنصر قانوني به اين معناست كه يك جاي قانون آمده باشد كه اين فعل جرم محسوب‌شده و براي آن مجازات تعيين شده است.
طبق ماده ۲۸۷ قانون مجازات اسلامي، گروهي كه در برابر اساس نظام جمهوري اسلامي ايران، قيام مسلحانه كند باغي محسوب مي‌شود و در صورت استفاده از سلاح، اعضاي آن به مجازات اعدام محكوم مي‌گردند.
همچنين طبق ماده ۲۸۸ قانون مجازات اسلامي هرگاه اعضاي گروه باغي، قبل از درگيري و استفاده از سلاح، دستگير شوند، چنانچه سازمان و مركزيت آن گروه وجود داشته باشد به حبس تعزيري درجه سه و در صورتي كه سازمان و مركزيت آن از بين رفته باشد به حبس تعزيري درجه پنج محكوم مي‌شوند.

عنصر مادي

عنصر مادي به سه دسته فاعل، فعل مرتكب و نتيجه تقسيم مي‌شود.

فاعل

طبق ماده قانوني، هركسي مي‌تواند فاعل اين جرم قرار بگيرد زيرا فاعل داراي ويژگي خاصي نيست.
فاعلين بايد بيش از سه نفر و به صورت گروهي باشند، يعني بايد مركزيت داشته باشند و داراي فرمانده باشند. به زبان ساده مرتكب اين جرم عبارت است از گروه يا جمعيتي كه تشكيل شده‌اند براي اقدام به قيام مسلحانه در برابر حكومت اسلامي.
وجود مركزيت به معناي اين است كه الزاما گروهي منسجم و داراي رياست باشند كه سلسله مراتب در آن رعايت مي‌شود.
در ماده حداقل اعضا مشخص نشده است ولي حقوق‌دانان چنين استدلال نموده‌اند كه هرجا قانون‌گذار از لفظ گروه استفاده كرده است نظر به تعداد اعضاي سه نفر يا بيشتر دارد.

فعل مرتكب

بايد به صورت قيام مسلحانه انجام پذيرد و صرف دست بردن به سلاح كفايت مي‌كند، يعني حتما نبايد از سلاح استفاده شود. اما طبق ماده اگر از سلاح استفاده كنند به مجازات اعدام محكوم مي‌شوند.

عنصر نتيجه

بغي يك جرم مطلق بوده و حتما لازم نيست كه نتيجه محقق شود، بنابراين صرف دست بردن به سلاح كفايت مي‌كند و ما دنبال نتيجه در اين جرم نيستيم.

عنصر رواني

عنصر رواني از دو قسمت سوء‌نيت عام و سوءنيت خاص تشكيل مي‌شود.
سوءنيت عام در اين جرم دست بردن به سلاح در برابر اساس جمهوري اسلامي مي‌باشد و اين جرم فاقد سوء‌نيت خاص است زيرا اين جرم، يك جرم مطلق مي‌باشد. سوء‌نيت خاص يعني جرم متوجه فرد مشخصي باشد. در جرم بغي چون جرم عليه حكومت اتفاق مي‌افتد صرف عمد در كشيدن سلاح براي تحقق جرم كفايت مي‌كند.
نكته: اگر شخصي براي مقابله با نظام و به قصد براندازي حكومت و دولت در مجلس بمب‌گذاري كند و در ادامه اين عمل صدها نفر جان خود را از دست بدهند، اين عمل از حيث قيام مسلحانه در برابر حكومت، بغي محسوب‌شده و از جهت سلاح كشيدن و استفاده از آن محارب و از جهت تاثير گستره عليه امنيت، افساد في الارض محسوب مي‌شود.

جرم بغي در قياس با ساير جرايم مشابه

براي جلوگيري از فهم اشتباه بغي در قياس با جرايم مشابه به مقايسه مختصر آنان مي‌پردازيم.

جرم بغي و محاربه

جرم محاربه سلاح‌كشيدن به قصد تعرض به جان، مال يا ناموس مردم و ارعاب آن‌هاست كه موجب نا‌امني مي‌شود. اما همانطور كه در بغي ديديم اين جرم با قصد مقابله مسلحانه با حكومت تحقق مي‌يابد. براي كسب اطلاعات بيشتر در مورد محاربه كليك كنيد.

مجازات محارب اعدام، صلب، نفي بلد، قطع دست راست و پاي چپ است در حاليكه بغي مجازات اعدام در پي دارد.

جرم بغي و افساد في الارض

جرم افساد في الارض مصاديق متعدد را در بر مي‌گيرد.

مصاديق افساد في الارض:

  1. جنايت عليه تماميت جسماني افراد
  2.  جرايم عليه امنيت داخلي يا خارجي كشور
  3. اخلال در نظام اقتصادي كشور
  4. احراق و تخريب
  5.  پخش مواد سمي و ميكروبي خطرناك
  6. داير كردن مراكز فساد و فحشا يا معاونت در آن.

اين جرايم در صورتي تحت عنوان مفسد في الارض قرار مي‌گيرد كه موجب اخلال شديد در نظم عمومي كشور، نا‌امني، يا ورود خسارت عمده به تماميت جسماني افراد يا اموال عمومي و خصوصي گردد يا سبب اشاعه گسترده فحشا شود. مجازات افساد في الارض همانند بغي اعدام است. 

براي دريافت اطلاعات بيشتر در خصوص بغي، به كانال تلگرام حقوقي وكيل دات كام مراجعه نماييد . كارشناسان مركز مشاوره حقوقي وكيل دات كام نيز آماده اند تا با ارائه خدماتي در زمينه مشاوره حقوقي تلفني وكيل دات كام به سوالات شما عزيزان پيرامون بغي پاسخ دهند .

 

 


:: بازديد از اين مطلب : 0


ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
[ ۲۹ خرداد ۱۴۰۰ ] [ ۱۲:۰۱:۴۶ ] [ vakiel ] [ نظرات (0) ]

در تمام كشورهاي جهان يكي از مواردي كه روز به روز در حال افزايش است طلاق است. ايران نيز يكي از بالاترين آمار‌هاي طلاق را در ميان كشورهاي جهان دارد. طلاق مي‌تواند يكي از تلخ‌ترين قسمت‌هاي زندگي افراد باشد اما در مواردي طلاق يكي از بهترين انتخاب‌هاي موجود مي‌شود. بارها در جامعه خود شنيده‌ايم كه اين تنها مرد است كه مي‌تواند درخواست طلاق دهد و از همسر خود جدا شود اما قانون اين اجازه را به زن نيز داده است كه باتوجه به شرايط قانوني، درخواست طلاق دهد و از همسر خود جدا شود. با گرفتن مشاوره طلاق قبل از جدايي از حق و حقوق خود اطلاع يابيد تا حقوق شما تضييع نگردد.

توصيه مهم: چون در قانون ما زن حقي بر طلاق ندارد بهتر است قبل از ازدواج با وكيل مشورت نموده و زن در سند ازدواج وكالت در طلاق و ساير حقوق خود را بگيرد تا در صورت تمايل به طلاق به راحتي بتواند خود را مطلقه سازد و نيازي به اثبات سوء‌رفتار مرد يا عسر و حرج و طي مراحل طولاني نداشته باشد.

 منبع :  مشاوره طلاق

طلاق به سه صورت ممكن است | مشاوره طلاق

۱- طلاق توافقي.  

۲-طلاق به درخواست مرد.

۳-طلاق به درخواست زن.

هر كدام از اين سه مورد مراحل خاص خود را دارد كه به‌صورت مجزا به آن مي‌پردازيم. براي كسب اطلاع بيشتر در مورد حضانت فرزند كليك كنيد.

طلاق توافقي | مشاوره طلاق

طلاق توافقي طلاقي است كه زوجين به هر دليلي تمايل دارند با تفاهم و توافق از يكديگر جدا شوند. هرگونه توافقي كه زوجين درخصوص حضانت فرزندان و نفقه و مهريه و … انجام مي‌دهند براي دادگاه قابل قبول است و در گواهي عدم سازش ذكر مي‌شود. توصيه مي كنيم مقاله تقسيم امواع بعد از طلاق را مطالعه نماييد.

يكي از تعهدات مرد به زن، مهريه است اگر زوجين درمورد مهريه به توافق نرسند دادگاه گواهي عدم سازش صادر نمي‌كند. براي كسب اطلاعات بيشتر در مورد طلاق توافقي كليك كنيد.

مراحل طلاق توافقي | مشاوره طلاق

زوجين ابتدا بايد به سامانه نوبت‌دهي طلاق مراجعه و اطلاعات خود را ثبت كنند مركز غربالگري پس از ثبت اطلاعات زوجين و دلايل طلاق، آنان را به يكي از مراكز مشاوره زير نظر بهزيستي ارجاع مي‌دهد.

جلسات مشاوره يك تا پنج جلسه به فاصله ۴۵ روز زمان مي‌برد، زوجين پس از اخذ گواهي عدم انصراف طلاق بايد به دفاتر خدمات الكترونيك قضايي رجوع كنند و دادخواست طلاق بدهند. پس از تقديم دادخواست طلاق، دادگاه تعيين‌وقت مي‌كند و لازم است زوجين در زمان تعيين شده در دادگاه حضور پيدا كنند در اين مرحله هم زوجين بايد به واحد مشاوره مستقر در دادگاه خانواده مراجعه كنند.

در صورتي كه همچنان زوجين اصرار به طلاق داشته باشند مشاوره توافقنامه‌اي را كه شامل تعيين تكليف مهريه، نفقه زوجه، اجرت‌المثل، جهيزيه، نفقه فرزند، حضانت فرزند، نحوه ملاقات با فرزند و ساير حقوق مالي و غير‌مالي طرفين است، تنظيم كرده و به امضاي زن و شوهر مي‌رساند. سپس زوجين براي صدور گواهي عدم امكان سازش به دادگاه رجوع مي‌كنند. باردار نبودن زوجه براي صدور گواهي عدم امكان سازش امري ضروري است.

پس از صدور گواهي، زوجين ۳ ماه فرصت دارند به دفتر طلاق مراجعه كنند تا صيغه طلاق جاري شده و طلاق ثبت گردد. اطلاعات بيشتر در مورد طلاق غيابي كليك كنيد.

طلاق به درخواست مرد

اگر مرد به‌ دنبال طلاق گرفتن از زوجه باشد بايد علاوه بر پرداخت مهريه، نفقه و اجرت‌المثل زن را بپردازد. اگر مرد توان پرداخت مهريه را ندارد مي‌تواند دادخواست اعسار بدهد تا درصورت پذيرش، مهريه به‌صورت اقساطي درآيد؛ اگر زوجه باكره باشد مرد موظف به پرداخت نصف مهريه است. توصيه مي‌كنيم مقاله طلاق در صورت بخشيدن مهريه را مطالعه نماييد.

وقتي طلاق از جانب مرد است بايد نفقه زن كه توسط دادگاه و براساس شئونات اجتماعي و خانوادگي زن تعيين مي‌شود تماما پرداخت شود. همچنين مرد بايد اجرت‌المثل زن را نيز پرداخت كند چون اصل بر اين است كه زن قصد ندارد كارهاي منزل را رايگان انجام دهد البته مبلغ اجرت‌المثل هم توسط دادگاه تعيين مي‌شود. اگر درخواست طلاقي كه مرد مي‌دهد به‌خاطر تخلف زن از وظايف همسري يا سوءاخلاق او نباشد، مرد مواظف است نصف اموالي كه در زمان تاهل با زوجه، به دست آورده يا معادل آن را به زن بدهد.

مراحل طلاق از جانب مرد

مرد بايد به دادگاه مراجعه كند و دادخواست طلاق بدهد، دادگاه قرار ارجاع به داوري صادر مي‌كند بعد از ارجاع به داوري و صدور حكم داوري، طرفين بايد حكم داوري را به دادگاه ارائه كنند در صورتي كه سازش ممكن نباشد دادگاه گواهي عدم سازش صادر مي‌كند. زوجين بعد از صدور گواهي، ۳ماه فرصت دارند به دفتر ازدواج و طلاق رجوع كنند تا پس از جاري شدن صيغه طلاق، آن دفتر، طلاق را ثبت كند. 

طلاق به درخواست زن

زن براي اينكه بتواند از همسرش طلاق بگيرد بايد در دادگاه ثابت كند كه مرد يكي ازشروط ۱۲گانه ضمن عقد را زير پا گذاشته است. همچنين عدم پرداخت نفقه، غيبت بيش از ۴سال و عسر و حرج زن مي‌تواند باعث ايجاد حق طلاق براي او شود.

زماني كه زن در دادگاه اثبات كند مرد به او نفقه نمي‌دهد يا بيش از ۴سال از غيبت مرد مي‌گذرد يا اينكه در سختي است و ادامه زندگي براي او ممكن نيست (عسر و حرج) دادگاه به زن اجازه طلاق مي‌دهد.

در قانون، مصاديق عسر و حرج بيان شده است كه عبارتند از: ترك زندگي توسط زوج به‌مدت حداقل ۶ ماه متوالي يا ۹ ماه متناوب در يك سال بدون عذرموجه، اعتياد زوج به مواد مخدر و مشروبات الكلي، محكوميت قطعي زوج به حبس ۵ سال و بيشتر، سوء رفتار زوج، ابتلا زوج به بيماري‌هاي صعب‌العلاج.

اگر مرد به زن حق طلاق داده باشد زن با استفاده از اين حق به آساني مي‌تواند از زوج طلاق بگيرد.(وكالت زن در طلاق).

براي مطالعه مقاله تفاوت درخواست طلاق از جانب مرد و زن كليك فرماييد.

طلاق، به كانال تلگرام حقوقي وكيل دات كام مراجعه نماييد . كارشناسان مركز مشاوره حقوقي وكيل دات كام نيز آماده اند تا با ارائه خدماتي در زمينه مشاوره حقوقي تلفني وكيل دات كام به سوالات شما عزيزان پيرامون مشاوره طلاق پاسخ دهند.

 


:: بازديد از اين مطلب : 1


ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
برچسب: مشاوره طلاق،
موضوع:
[ ۲۹ خرداد ۱۴۰۰ ] [ ۱۱:۴۹:۱۴ ] [ vakiel ] [ نظرات (0) ]

طلاق در صورت باردار بودن زن از موقعيت‌‌‌‌‌‌‌‌‌هايي به شمار ‌‌‌‌‌‌‌‌مي‌رود كه ممكن است زوجين متقاصي طلاق با آن درگير باشند در يك ديدگاه كلي طلاق دو نوع ‌‌‌‌‌‌‌‌مي‌باشد نوع اول طلاق رجعي است كه در اين نوع از طلاق مرد ‌‌‌‌‌‌‌‌مي‌تواند در مدت زماني كه به آن عده ‌‌‌‌‌‌‌‌مي‌گويند به زن رجوع كند و رابطه زوجيت را بار ديگر با او برقرار نمايد نوع دوم از طلاق عبارت است از طلاق بائن، در اين نوع از طلاق بعد از اجراي صيغه طلاق رابطه زوجيت از بين ‌‌‌‌‌‌‌‌مي‌رود و برخلاف نوع اول يعني طلاق رجعي با رجوع در دوره عده اين رابطه بار ديگر برقرار ‌‌‌‌‌‌‌‌نمي‌شود در اين مقاله قصد داريم طلاق را در شرايطي كه زوجه باردار باشد مورد بررسي قرار دهيم. توصيه ‌‌‌‌‌‌‌‌مي‌كنيم مقاله مشاوره طلاق را مطالعه نماييد.

 

1-روند قانوني درخواست طلاق در صورتي كه زوجه باردار باشد| طلاق در صورت باردار بودن زن

دادگاه صالح در بررسي طلاق زوج و زوجه در شرايطي كه زوجه باردار باشد تمام تلاش خود را مبني بر اصلاح اين رابطه به جاي طلاق انجام ‌‌‌‌‌‌‌‌مي‌دهد و در آخر در صورتي كه نتيجه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اي حاصل نشد و هر دو آن‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها يعني زوج و زوجه طلاق و جدايي را تنها راه حل خود دانستند در اين صورت با يكديگر توافق كرده و دعوايي را تحت عنوان طلاق توافقي به دادگاه صالح ارائه ‌‌‌‌‌‌‌‌مي‌كنند.

اگر درخواست طلاق تنها از سوي يكي از آن دو باشد و تنها يكي از آن دو طلاق را به عنوان راه حل نهايي در نظر بگيرد شرايط متفاوت است به نحوي كه اگر اين شخص زوج باشد ابتدا بايد مطابق تشريفات خاصي عمل كند و تمام حقوق زوجه را تأمين نمايد اگر اين شخص زوجه باشد بايد اثبات كند كه در عسر و حرج است و شرايط زندگي براي او با سختي و مشقت همراه است و يا اينكه اثبات كند زوج نسبت به شروط ضمن عقد تخلف انجام داده است.

در صورت درخواست طلاق توافقي از سوي زوج و زوجه در حالي كه زوجه باردار باشد بايد درباره شرايط نگهداري آن فرزند و همچنين نفقه زن باردار توافق صورت بگيرد همچنين در خصوص هزينه‌‌‌‌‌‌‌‌‌هاي وضع حمل بايد به اين نكته اشاره كرد كه تمام هزينه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها بر عهده پدر آن فرزند ‌‌‌‌‌‌‌‌مي‌باشد. براي كسب اطلاعات بيشتر در مورد طلاق توافقي كليك كنيد.

3-حضانت فرزند| طلاق در صورت باردار بودن زن

در خصوص حضانت آن فرزند بايد به قانون حمايت از خانواده رجوع كرد رجوع كرد در اين قانون بيان شده است‌‌‌‌‌‌‌‌ كه حضانت فرزند تا ۷ سالگي با مادر است و تأمين هزينه‌‌‌‌‌‌‌‌‌هاي آن فرزند در اين مدت با پدر ‌‌‌‌‌‌‌‌مي‌باشد توجه كنيد كه استثنايي در اين قانون قابل فرض ‌‌‌‌‌‌‌‌مي‌باشد اينكه مادر حضانت فرزند را در فرايند طلاق توافقي به پدر اعطا كرده باشد و فرض ديگري نيز قابل تصور است اينكه پدر فرزند بعد از تولد او از دنيا برود و يا اينكه مفقود شود در اين صورت جد پدري ولايت قهري خواهد داشت و همچنين پرداخت نفقه آن فرزند بر عهده جد پدري ‌‌‌‌‌‌‌‌مي‌باشد. براي كسب اطلاعات بيشتر در مورد نفقه فرزند كليك كنيد.

براي كسب اطلاعات تكميلي مقاله حضانت فرزند را مطالعه نماييد.

4-عده زن| طلاق در صورت باردار بودن زن

زن بعد از طلاق از همسر خود بايد عده نگه دارد معناي واژه عده در اصطلاحات حقوقي به اين شرح است كه زن بعد از فوت همسر خود يا طلاق از همسر خود مدتي نمي‌تواند مجدداً ازدواج كند سه گروه از زنان مي‌توانند بدون رعايت عده بعد از طلاق مجدداً ازدواج كند گروه اول زنان يائسه و گروه دوم زناني هستند كه هنوز ۹ سال آن‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها تمام نشده است و گروه سوم زناني هستند كه شوهرانشان با آن‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها نزديكي نكرده‌اند. در خصوص عده زن باردار اين اتفاق نظر وجود دارد كه زن بايد تا زمان وضع حمل خود براي ازدواج مجدد صبر كند.

براي كسب اطلاعات تكميلي در خصوص مدت عده زنان مختلف مقاله مربوطه را مطالعه فرماييد.

بررسي مواد قانوني در خصوص عده

در خصوص موضوع مورد بحث ‌‌‌‌‌‌‌‌مي‌توان به مواد قانون نيز رجوع كرد به طور مثال ماده ۱۱۵۴ قانون مدني كه از اين قرار است: (عده وفات چه در دائم چه در منقطع در هر حال چهارماه و ده روز است مگر اينكه زن حامل باشد كه در اين صورت عده وفات تا وضع حمل است مشروط بر اينكه فاصله بين فوت شوهر و وضع حمل از چهارماه و ده روز بيشتر باشد و الا مدت عده همان ۴ ماه و ۱۰ روز خواهد بود.) همچنين در متن ماده ۱۱۵۳ قانون مدني آمده است كه (عده طلاق و فسخ نكاح و بذل مدت و انقضا آن در مورد زن حامله تا وضع حمل است).

براي دريافت اطلاعات بيشتر در خصوص طلاق در صورت باردار بودن زن، به كانال تلگرام حقوقي وكيل دات كام مراجعه نماييد . كارشناسان مركز مشاوره حقوقي وكيل دات كام نيز آماده‌اند تا با ارائه خدماتي در زمينه مشاوره حقوقي تلفني وكيل دات كام به سوالات شما عزيزان پيرامون طلاق پاسخ دهند.

 

 



:: بازديد از اين مطلب : 1


ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
[ ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ ] [ ۱۱:۲۲:۵۹ ] [ vakiel ] [ نظرات (0) ]

همانطور كه ‌‌‌‌مي‌دانيد همه افراد اين حق را دارند كه در صورت ناديده گرفته شدن حقوقشان از فردي كه باعث و باني اين مسئله شده است شكايت كنند. هرگاه شكايتي در دادگاه مطرح ‌‌‌‌مي‌شود قاضي با كمك كارشناس و… سعي ‌‌‌‌مي‌كند در خصوص آن تحقيق كند و سپس حكمي‌ را در مورد آن صادر كند. اما گاهي ممكن است حكم صادره با قوانين تعيين شده توسط قانونگذاران مغايرت داشته باشد كه در اين صورت ‌‌‌‌مي‌توان به آن اعتراض نمود‌. فرجام خواهي يكي از انوع اعتراض نسبت به احكام صادره از طرف دادگاه ‌‌‌‌مي‌باشد. در ادامه اين مطلب قصد داريم در مورد فرجام خواهي و مرجع تقديم دادخواست آن توضيحات مفيدي را در اختيارتان قرار دهيم، با ما همراه باشيد.

 

 منبع : مرجع فرجام خواهي

فرجام خواهي چيست ؟

فرجام خواهي يكي از انواع روش‌‌‌‌‌هاي اعتراض به احكام صادره از طرف دادگاه ‌‌‌‌مي‌باشد. هرگاه دادگاه حكمي را صادر كند كه با قوانين كشور داراي مغايرت باشد طرفين دعوا ‌‌‌‌مي‌توانند با تقديم دادخواست فرجام خواهي نسبت به آن حكم اعتراض كنند. چنانچه فردي نسبت به حكم فرجام خواهي نمايد حكم مورد نظر دوباره مورد بررسي قرار ‌‌‌‌مي‌گيرد تا اگر اشكالي دارد برطرف شود. اما اگر حكم داراي اشكال نباشد دادخواست فرجام خواهي فرد رد ‌‌‌‌مي‌شود.

مهلت فرجام خواهي

براي هر نوع اعتراضي نسبت به احكام دادگاه قانونگذار مهلتي را در نظر گرفته است و ‌‌‌‌مي‌بايست افراد در اين مدت زمان تعيين شده اعتراض خود را اعلام كنند، در غير اين صورت با دادخواست آن‌‌‌‌‌ها موافقت نخواهد شد. مهلت تقديم دادخواست فرجام خواهي براي افرادي كه ساكن‌ ايران هستند با افراد مقيم خارج از كشور تفاوت دارد. چنانچه فردي كه در داخل كشور ساكن است بخواهد دادخواست فرجام خواهي نمايد ‌‌‌‌مي‌بايست آن را تا مدت زمان بيست روز پس از صدور حكم قطعي‌ مورد نظر به دادگاه مربوطه ارائه نمايد. اما‌ اگر فرد خارج از كشور ساكن ‌باشد تا دو ماه پس از صدور حكم قطعي براي تقديم دادخواست فرجام خواهي مهلت خواهد داشت.

مرجع تقديم دادخواست فرجام خواهي كجاست ؟

با توجه به توضيحاتي كه در بالا خدمتتان‌‌‌‌ ارائه شد شايد برايتان سوال شود كه مرجع تقديم دادخواست فرجام خواهي كجاست؟ كه در پاسخ بايد بگوييم مرجع تقديم اين نوع دادخواست ديوان عالي كشور‌‌‌‌ ‌‌‌‌مي‌باشد. فرد ‌‌‌‌مي‌بايست دادخواست فرجام خواهي خود را به اين مركز ارائه كند و سپس منتظر اعلام نتيجه شود. ديوان عالي كشور دادخواست را بررسي كرده و اگر حكم با قوانين مغايرت نداشته باشد آن را تاييد و در غير اين صورت آن‌ را نقض خواهد كرد.

سوالات متداول

مهلت فرجام خواهي براي افراد داخل كشور چقدر است ؟

مهلت فرجام‌خواهي براي افراد داخل كشور بيست روز است.

مهلت فرجام خواهي براي افراد خارج از كشور چقدر است ؟

مهلت فرجام خواهي براي افراد خارج از كشور دو ماه خواهد بود.

مرجع تقديم دادخواست فرجام خواهي كجاست ؟

ديوان عالي كشور.

براي دريافت اطلاعات بيشتر در خصوص مرجع فرجام خواهي، به كانال تلگرام حقوقي وكيل دات كام مراجعه نماييد. كارشناسان مركز مشاوره حقوقي وكيل دات كام نيز آماده‌اند تا با ارائه خدماتي در زمينه مشاوره حقوقي تلفني وكيل دات كام به سوالات شما عزيزان پيرامون مرجع فرجام خواهي پاسخ دهند.

 

 منبع : مرجع فرجام خواهي

 



:: بازديد از اين مطلب : 0


ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
برچسب: مرجع فرجام خواهي،
موضوع:
[ ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ ] [ ۱۱:۱۹:۵۵ ] [ vakiel ] [ نظرات (0) ]

امروزه در تمامي دادگاه‌ها شكاياتي مطرح مي‌شود كه براي اثبات آن‌‌ها و صدور حكم در خصوص اين شكايات مي‌بايست از برخي اسناد كمك گرفت. اسناد به دو دسته كلي رسمي و عادي تقسيم بندي مي‌شوند و هركدام مي‌توانند در موارد مختلف كاربرد داشته باشند. اسناد رسمي كه يكي از انواع سند‌ها در قوانين كشور ما به حساب مي‌آيند داراي توان اجرايي و اثباتي مي‌باشند. در ادامه اين مطلب قصد داريم در خصوص توان اجرايي و اثباتي سند رسمي و به طور كلي اعتبار آن توضيحات مفصلي را خدمتتان ارائه دهيم، با ما همراه باشيد.

 

 منبع :  اعتبار سند رسمي

سند رسمي چه نوع سندي است‌‌‌‌ ؟

سند رسمي به سندي گفته مي‌شود كه توسط مامور رسمي و در مراكز ثبت اسناد رسمي تنظيم گرديده باشد. به طور كلي در قانون ‌دو نوع سند با نام‌هاي سند رسمي و عادي تعريف شده است كه به بيان ساده‌‌‌تر مي‌توان‌ گفت سند رسمي از اعتبار بالاتري برخوردار است. سند رسمي از جمله سند‌هايي است كه مي‌توان با استناد به آن برخي جرائم و… را نيز اثبات نمود. اين نوع سند امروزه از اعتبار بسيار زيادي در مراجع قضايي برخوردار است و هر فردي كه بخواهد از انجام معامله‌اش با فرد ديگر مطمئن شود اقدام به تنظيم سند رسمي در خصوص آن معامله خواهد كرد.

توان اجرايي سند رسمي | ميزان اعتبار

سند رسمي يك سند لازم الاجرا به حساب مي‌آيد و داراي توان اجرايي است. توان اجرايي سند رسمي به اين معناست كه اگر فردي به دليل انجام‌ معامله‌‌اي اقدام به تنظيم سند رسمي كند و فرد مقابل را ملزم به پرداخت مالي به خود نمايد، چنانچه فرد از پرداخت مال خودداري كند چون سند رسمي توان اجرايي دارد ديگر نياز نيست كه فرد براي دريافت آن مال از شخص مقابلش در دادگاه شكايت كند و مي‌بايست مراحل ديگري را طي كند.

با استناد به اينكه سند رسمي توان اجرايي دارد فرد براي مطالبه حقش و وادار كردن شخص مقابل به انجام تعهداتش مي‌بايست به مراكز اجراي ثبت مراجعه نمايد و از مامورين اجراي ثبت بخواهد كه فرد مقابل را ملزم به انجام تعهدش نمايند. در اين صورت مامورين اجرا حقوق فرد را از طرف مقابلش مطالبه كرده و به او پرداخت خواهند كرد. اما توجه داشته باشيد كه توان اجرايي سند رسمي در همه موارد صدق نكرده و گاهي با وجود اين نوع سند بازهم نياز است كه فرد دعوا را در دادگاه اقامه كند.

توان اثباتي سند رسمي | ميزان اعتبار

سند رسمي علاوه بر اينكه داراي توان اجرايي است توان اثباتي نيز دارد. توان اثباتي سند رسمي به اين معنا مي‌باشد كه اگر فردي عليه ديگري در دادگاه طرح دعوا نمود مي‌تواند براي اثبات ادعاي خود سند رسمي تنظيم ‌شده را به دادگاه ارائه دهد. ارائه سند رسمي به دادگاه مي‌تواند باعث اثبات ادعاي مطرح شده شود كه به اين مورد توان اثباتي سند رسمي گفته مي‌شود. با وجود اينكه موارد ديگري مثل اقرار، شهادت و… نيز براي اثبات ادعا در دادگاه‌ها وجود دارند اما در برخي موارد براي اثبات ادعا مي‌بايست حتما از سند رسمي استفاده كرد. براي مثال اگر فردي بخواهد در خصوص معامله ملك خود دعوايي را در دادگاه طرح كند مي‌بايست آن ملك حتما با سند رسمي معامله شده باشد تا بتواند در دعوا پيروز گردد.

سوالات متداول

آيا سند رسمي داراي اعتبار مي‌باشد‌‌‌‌ ؟

بله سند رسمي يكي از معتبرترين اسناد در قانون كشور ما مي‌باشد كه توضيحات كامل‌‌‌تر در متن مقاله آمده است.

توان اجرايي سند رسمي در همه موارد صدق مي‌كند‌‌‌‌ ؟

خير گاهي ممكن است براي دريافت مال فرد در دادگاه اقامه دعوا كند.

براي دريافت اطلاعات بيشتر در خصوص ا‌عتبار سند رسمي، به كانال تلگرام حقوقي وكيل دات كام مراجعه نماييد. كارشناسان مركز مشاوره حقوقي وكيل دات كام نيز آماده‌اند تا با ارائه خدماتي در زمينه مشاوره حقوقي تلفني وكيل دات كام به سوالات شما عزيزان پيرامون ا‌عتبار سند رسمي پاسخ دهند.

 

 منبع :  اعتبار سند رسمي

 

 


:: بازديد از اين مطلب : 0


ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
برچسب: اعتبار سند رسمي،
موضوع:
[ ۲۷ خرداد ۱۴۰۰ ] [ ۱۱:۲۶:۴۸ ] [ vakiel ] [ نظرات (0) ]

يكي از دلايل اثبات دعاوي در دادگاه حقوقي، اقرار قضايي است كه داراي منشاء اثر بوده، به اين صورت كه اگر در دادگاه و يا حتي خارج دادگاه شخصي اقرار به امري كند كه اين اقرار به ضرر خود و به نفع شخص مقابلش محسوب شود قاضي با توجه به اين اقرار حكم پرونده را صادر خواهد كرد. با اين وجود اقرار قضايي داراي اوصاف و انواع مختلفي است كه به آن مي‌پردازيم. براي كسب اطلاعات بيشتر در مورد حكم دادگاه كليك كنيد.

 

اقرار قضايي چيست ؟

اقرار قضايي، اخبار به حق به نفع غير و به ضرر خود مي‌باشد يعني شخص در دادگاه خبري مي‌دهد كه به ضرر او و به نفع ديگري است.

اقرار كننده را مقر، شخصي كه به نفع او اقرار شده را مقرله، موضوع اقرار را مقربه مي‌نامند.

اگر اقرار از روي يقين نباشد بلكه از روي ترديد باشد باطل است مگر آنكه قدر متيقني وجود داشته باشد كه اقرار نسبت به همان قدر متيقن صحيح است. قدر متيقن يعني بخشي از گفته شخص كه قابل اتكا باشد مثل اينكه فرد اقرار كند به يك نفر بدهكار است اما نداند كه به علي يا احمد بدهكار است. در اينجا قدر متيقن يعني بدهكاري فرد اثبات مي‌شود. بايد توجه داشت كه اقرار نياز به قبول مقرله ندارد ولي اگر مقرله مفاد اقرار را تكذيب كند اقرار نسبت به او بي‌اثر مي‌شود.

اوصاف مقر در اقرار قضايي

۱.مقر بايد نسبت به موضوع اقرار داراي اهليت استيفا باشد. يعني براي مثال اگر مقر بالغ نيست نمي‌تواند بر بدهكاري خود اقرار نمايد.

۲.مقر بايد نسبت به موضوع اقرار و همچنين نسبت به مقرله داراي علم باشد.

۳.مقر بايد مختار باشد. يعني كسي او را به اقرار مجبور نكرده باشد.

۴‌.مقر بايد داراي اراده‌اي آگاهانه باشد.

۵.اقرار از جانب ديگري باطل است.

اوصاف مقرله در اقرار قضايي

۱.نسبت به موضوع اقرار داراي اهليت تمتع باشد.

۲.مقرله مي‌تواند ميت باشد.

۳.مقرله بايد معلوم باشد.

اوصاف مقربه در اقرار قضايي

۱.بايد عقلا و عادتا امكان‌پذير باشد.

۲.بايد مشروع باشد.

۳.نبايد به كلي مجهول باشد.

اقرار محجورين

۱.اقرار صغير: اقرار صغير مميز يعني كودكي كه قوه تمييز دارد اما به سن رشد نرسيده در امور غير‌مالي صحيح و در امور مالي باطل است. اقرار صغير غير‌مميز اثري ندارد. صغير غير‌مميز كودكي است كه قوه تميير نداشته غير‌رشيد و نابالغ است.

۲.اقرار مجنون: در حال جنون باطل است.

۳.اقرار سفيه: در امور غيرمالي صحيح است اما در امور مالي باطل است.

۴.اقرار ورشكسته: بين مقر و مقرله صحيح و نسبت به مقرله موثر است اما اين اقرار در برابر غرما غيرقابل استناد است يعني به حقوق غرما خللي وارد نمي‌كند به‌عبارت ديگر ابتدا ساير طلبكاران، طلب خود را به‌طور كامل از اموال ورشكسته استيفا كرده و اگر چيزي باقي بماند يا آنكه بعدا مالي براي ورشكسته حاصل شود به تاديه طلب مقرله اختصاص داده مي‌شود.

اقسام اقرار

اقرار از جهات مختلف به دسته‌هاي متعددي تقسيم مي‌شود:

اقسام اقرار از حيث صراحت

۱.اقرار صريح: اقرار با الفاظ يا كتابت يا اشاره كه به‌طور مستقيم و صريح دلالت بر قبول ادعاي طرف مقابل و قبول حقي براي او داشته باشد اقرار صريح است.

۲.اقرار ضمني: در اين نوع اقرار شخص به طور غيرمستقيم به حق طرف مقابل اقرار مي‌كند يا آنكه عملي انجام مي‌دهد كه اين عمل دلالت بر به رسميت شناختن حق طرف مقابل دارد.

اقسام اقرار از حيث قاطعيت

۱.اقرار قاطع دعوا: يعني خوانده به اصل خواسته و ادعاي طرف مقابل اقرار كند چه خوانده نسبت به تمام ادعاي طرف مقابل اقرار كند و چه نسبت به بخشي از آن اقرار كند. در اين حالت آن قسمت از خواسته يا تمام آن به اثبات رسيده و به دليل ديگري نياز ندارد.

۲.اقرار مقدماتي: در اين اقرار شخص نسبت به مقدمات دعوا اقرار مي‌كند.

اقسام اقرار از حيث محل وقوع اقرار

۱.اقرار در دادگاه: اقراري است كه نزد قاضي صورت مي‌گيرد. اين اقرار ممكن است كتبي يا شفاهي باشد.

۲.اقرار خارج از دادگاه: اقراري است كه در خارج از دادگاه صورت مي‌گيرد و ممكن است كتبي يا شفاهي باشد.

تاثير اقرار نسبت به سايرين

۱.اقرار هر شخص نسبت به خود او و قائم‌مقام او موثر است.

۲.اقرار شخص نسبت به وراث او هم موثر است زيرا وراث، قائم‌مقام شخص هستند.

۳.اگر مديون اصلي فوت كند و برخي از ورثه به وجود دين برعهده مورثشان اقرار كنند اقرار هر شخص نسبت به ساير وراث موثر نيست.

۴.اگر شخصي نسبت به مالي اقرار كند و سپس آن مال را به ديگري منتقل كند اقرار او در برابر منتقل‌اليه نيز موثر است.

۵.اگر اقرار به ضرر غير باشد نسبت به او موثر نيست مگر آنكه او نيز اقرار را بپذيرد.

بلااثر شدن اقرار

انكار بعد از اقرار مسموع نيست يعني مقر نمي‌تواند از اقرار خود رجوع كند و آن را تكذيب كند اما در موارد زير اقرار بلااثر مي‌شود.

اين موارد عبارتند از :

۱.كذب اقرار: يعني مقر ثابت كند كه اقرار او كذب بوده است.

۲.بطلان اقرار: يعني مقر ثابت كند كه اقرار او فاسد بوده و شرايط صحت اقرار را ندارد. مثلا اقرار بالاجبار صورت گرفته است.

۳.اشتباه در اقرار: يعني مقر ثابت كند كه اقرار مبتني بر اشتباه بوده است ممكن است او در شخص مقرله يا ميزان دين اشتباه كرده باشد.

۴.اقرار بر مبناي عذر قابل قبول: مقر ثابت كند كه اقرار مبتني بر عذر قابل قبول است. مثلا مقر بتواند ثابت كند كه اقرارش بر مبناي اميد به دريافت مبلغي از مقرله بوده است ولي بعد متوجه شده كه وي چنين مبلغي را نمي‌پردازد.

براي دريافت اطلاعات بيشتر در خصوص اقرار قضايي يا حقوقي، به كانال تلگرام حقوقي وكيل دات كام مراجعه نماييد . كارشناسان مركز مشاوره حقوقي وكيل دات كام نيز آماده اند تا با ارائه خدماتي در زمينه مشاوره حقوقي تلفني وكيل دات كام به سوالات شما عزيزان پيرامون اقرار قضايي يا حقوقي پاسخ دهند .

 

 

 



:: بازديد از اين مطلب : 0


ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
[ ۲۷ خرداد ۱۴۰۰ ] [ ۱۱:۲۳:۳۳ ] [ vakiel ] [ نظرات (0) ]
[ ۱ ][ ۲ ][ ۳ ][ ۴ ][ ۵ ][ ۶ ]
.: Weblog Themes By sitearia :.

درباره وبلاگ

نويسندگان
نظرسنجی
[#VoteTitle#]
[#VTITLE#]
     نتیجه

لینک های تبادلی
تبادل لینک اتوماتیک
لینک :
خبرنامه
عضویت لغو عضویت
پنل کاربری
نام کاربری :
پسورد :
عضویت
نام کاربری :
پسورد :
تکرار پسورد:
ایمیل :
نام اصلی :
آمار
امروز : 0
دیروز : 0
افراد آنلاین : 2
همه : 0
چت باکس
موضوعات وب
موضوعي ثبت نشده است
امکانات وب

سئو کار حرفه ای / خرید پیج اینستاگرام / باربری / دانلود نرم افزار اندروید  / شرکت خدمات نظافتی در مشهد / شرکت نظافت منزل و راه پله در مشهد / شرکت نظافت راه پله در مشهد / شرکت نظافت منزل در مشهد  /سایت ایرونی  / بازی اندروید  /  خدمات گرافیک آریا گستر  / فروش پیج آماده آریا گستر / نیازمندی های نظافتی / وکیل در مشهد / ارز دیجیتال / نیازمندی های قالیشویی / مبل شویی / املاک شمال  / آرد واحد تهران / فیزیوتراپی سیناطب / sell Instagram account safely / نیازمندی های گردشگری / نیازمندی های سالن زیبایی